اشتباهي از لسترنج


لِسترنج مؤلف كتاب معروف سرزمين هاي خلافت شرقي چنين گفته است: اين نكته شايان توجه است كه نه مستوفي(مقصود حمدالله مستوفي قزويني است) و نه هيچكدام از مؤلفان قديم، ذكري از مزار"فاطمه معصومه" در آنجا(در قم) نكرده اند با اينكه اين شهر هميشه به عنوان يكي از مراكز شيعه، شهرت داشته است...(353)



اين سخن از لسترنج كه مستشرقي است مشهور، دليل است بر اينكه وي دراين زمينه تتبع كافي نكرده و دليل ديگري است بر اينكه مستشرقان آنچه درباره كشورهاي شرقي مي نويسند از روي تتبع ودقت لازم نيست و نبايد آنچه گفته و نوشته اند بي چون و چرا پذيرفت. اشتباهات آنان، اگر بررسي شود كم نييست؛ اين خود ما هستيم كه بايد در زمينه تاريخ كشور خود، با اتكاء به مدارك اصيل و دست اول، تتبع و بررسي صحيح و دقيق بكنيم.



اما در مورد اشتباه لِسترنج، نخست اينكه وي به كتاب نزهه القلوب مستوفي مراجعه كرده و در آنجا ذكري از مزار"فاطمه معصومه" نيافته اما به كتاب ديگر مستوفي يعني تاريخ گزيده كه به مراتب معروفتر از نزهه القلوب است و از مدارك مهم و معتبر تاريخ ايران به حساب مي آيد، مراجعه نكرده است كه"مستوفي" در آن كتاب چنين نوشته كه از دختران"موسي الكاظم"؛ ستِي"فاطمه" به قم مدفون است.(354)



ديگر آنكه در تاريخ قديم قم(تأليف در سال 378 هجري) در موارد متعدد از"ستي فاطمه" دختر"موسي بن جعفر(ع)" و آمدن او در قم و دفن وي در آن شهر و ديگر خصوصيات به تفصيل، سخن رفته است.(355)



همچين"شخ صدوق"(متوفي در سال 381) در عيون اخبار الرضا(356)و"ابن قولِويه"(متوفي در سال 367) در كامل الزيارات(357) دفن فاطمه معصومه(ع) در قم و ثواب زيارت آن حضرت را ذكر كرده اند. و نيز"شيخ عبدالجليل رازي"(از نويسندگان قرن ششم) در چند مورد از كتاب النقض از مزار سِتي فاطمه در قم و اينكه شيعه و سني آن را زيارت مي كنند و داراي موقوفاتي است نام برده است.(358)



قبلا هم به نقل از جامع رشيدي، معتكف شدنِ خواجه شمس الدين صاحب ديوان در مزار مقدس"فاطمه" كه در آن وقت خارج از شهر بوده، ذكر شده است در صورت تتبع كافي، مدارك بسياري در اين زمينه مي توان ارائه كرد.



بدون ترديد بايد گفت كه از قرن سوم تا امروز، مرقد"فاطمه معصومه(ع)" همواره زيارتگاه عموم بوده و بعد از مشهد مقدس رضوي؛ مزار درجه اول ايران؛ محسوب مي شده است.(359)

پاورقي

(353)‌ ص 227 ترجمه فارسي.



(354) تاريخ گزيده: ص 205.



(355) از جمله در صفحه هاي 213 و 214 و 215 و 217.



(356) ج 2، ص 267.



(357) ص 324، نويسنده اطلاع از ذكر نام و مزار فاطمه(ع) را در كامل الزيارات مرهون لطف دانشمند ارجمند جناب آقاي رضا منجمي است، بطوري كه ايشا در يادداشت خود مرقوم داشته اند، فاطمه معصومه(ع) جزء رويات حديث نيز مي باشد و حديثي كه آن حضرت در سند آن قرار دارد در كتاب مسلسلات(ص 108) تأليف ابومحمد جعفر بن علي قمي معاصر صدوق، ذكر شده است.



(358) از جمله در صفحه هاي 165 و 166 و 220 و 643.



(359) وقتي مستشرقي معروف بدون تتبع چنين مطلبي را بنويسد، ديگر از جهانگردان بي طلاع چه انتظاري مي توان داشت؟ و اگر مثلاً كارري كه در زمان شاه سليمان به ايران و قم آمده بنويسد كه مقبره متعلق است به فاطمه بنت امام حسين(ع) فرزند امام علي و فاطمه زهرا دختر محمد(ص)(صفحه 54 سفرنامه) يا اوژن فلاندن و ديگران نظير اين اشتباهات را مرتكب شده باشند، نبايد تعجب كرد. با تأسف بايد گفته شود كه گاهي بوي غرض ورزي از نوشته هايي پاره اي از خاورشناسان استشمام مي شود، از باب نمونه، فصل مربوط به شيعه را در كتاب تاريخ تمدن اسلامي در قرن چهارم هجري تأليف مستشرق با اطلاع از تاريخ اسلام، آدم متز را ملاحظه بفرمائيد و ببينيد درباره عقايد شيعه چه نوشته است؟ و چطور نمي از يك حديث را به ضرر شيعه ملاك قرار داده است. و نويسنده در يكي از شماره هاي مجله مكتب تشيع كه سابقاً در قم منتشر مي شد به تفصيل جواب او را داده است.