توليت آستانه حضرت معصومه(ع)


در اينكه حضرت"فاطمه معصومه(ع)" از ابتدا داراي موقوفاتي بوده و متولياني داشته، سخني نيست، دليل اين امر؛ اين است كه قم مركز عمده شيعه در ايران به حساب مي آمده و اينطور كه معلوم مي شود وضع مردم اين شهر از لحاظ مالي و درآمد، خوب بوده و زندگي مرفهي داشته اند، با توجه به خلوصي كه نسبت به فاطمه معصومه(ع) دارا بوده اند و احاديثي كه درباره آن حضرت و زيارت مرقد مطهرش از ائمه اطهار نقل شده و همه از آن آگاهي داشتند مسلم است كه املاك و مستغلاتي وقف او كرده بودند، و رقبات موقوفه بدون متولي نمي شود.



ديگر آنكه باب پانزدهم كتاب تاريخ قم به ذكر ضياع وحِصَص موقوفه در قم و ذكر مبلغ خراج آن و عدد سهام آن و ذكر بائر و خراب از آن و ذكر متوليان از اهل قم از عرب و عجم كه عددشان چهل نفر بوده است، اختصاص داشته و در همين باب پانزدهم ذكر شده بوده است كه وضع خلفاء و واليان نسبت به اين حِصَصِ موقوفه و متوليان به چه نحو بوده است، و چگونه اين موقوفات بعدا به صورت اِقطاع درآمده است.



گرچه باب پانزدهم تاريخ قم امروز در دست نيست ولي از فهرستي از آن كه در مقدمه پنج باب ترجمه شده، وجود دارد، معلوم مي شود كه وضع حرم حضرت معصومه(ع) تا قرن چهارم و در قرن چهارم كه سال تأليف تاريخ قم است، بسيار باشكوه و مفصل بوده، و موقوفات فراوان داشته و تا آن قرن، چهل نفر به عنوان متولي از ايرانيان و عربهاي مقيم قم، به رتق و فتق امور و موقوفات مشغول بوده اند .



بايد در نظر داشت كه قبل از دفن"حضرت معصومه(ع)" در قم و بعد از دفن آن حضرت، رقبات موقوفه بسياري در قم و قف ائمه بوده است و وكلاي وقف از طرف ائمه(ع) در قم مي زيسته اند كه جلوتر به اين امر اشاره شده است و با توجه به مطالبي كه ذكر شده است، تقريبا شكي باقي نمي ماند در اينكه قسمتي از اين موقوفات، متعلق به حضرت معصومه(ع) بوده است.



مطلب ديگر اينكه در فاصله ميان وفات فاطمه معصومه(ع) كه اوايل قرن سوم اتفاق افتاده و سال تأليف تاريخ قم كه سال 378 است(يعني مدتي در حدود يكصد وهفتاد و پنج سال)، چهل نفر عنوان متولي موقوفات قم را وي، داراي موقوفه و متولي بوده است.



البته مي توان گفت كه اين متوليان همه به موقوفات"حضرت معصومه(ع)" تعلق داشته اند، زيرا رقبات موقوفه ديگري همانطوري كه گفته شد در قم بوده اما چون از موقع دفن"حضرت معصومه(ع)" در قم، امور مذهبي اين شهر، تقريبا در اطراف حرم آن حضرت دور مي زده، از اين روي وقتي به طور مطلق، از موقوفات و متوليات قم سخن مي رود، متبارد به ذهن موقوفات ومتوليان حضرت معصومه است.



از قرن چهارم تا قرن نهم، نويسنده درباره موقوفات و وضع توليت آستانه قم مطلب روشن و مفصلي نيافته است جز اينكه طبق مندرجات كتاب النقض شيخ"عبدالجليل رازي"(از آثار قرن ششم) آستانة"حضرت معصومه(ع)" وضع باشكوهي داشته و زيارتگاه عموم(از سني و شيعه)‌بوده است و رجال آن روز قم از قبيل"ابوالفضل عراقي" در آن بناهايي كرده اند(335)و حرم آن حضرت موقوفات و متولياني داشته است.



در قرنهاي هفتم و هشتم در ايران رقبات موقوفه، فراوان بود و متوليان در آنها خودسرانه تصرفاتي مي كرده اند كه گويا ملك خودشان است؛ اولياء امور هم به اين امور توجهي نداشتند. اين مطلب از خلال نوشتة"هندوشاه نخجواني" به خوبي معلوم مي شود(336). در اين نوشته، از پادشاهان و متصديان امور خواسته شده است كه به امور موقوفه و متوليان و متصديان توجه بيشتري بنمايند.



در عصر صفويه از جمله مشاغل دولتي، مستوفي موقوفات وجود داشه است و وظيفه او اين بوده كه صورت حساب رقبات موقوفه را از متصديان و متوليان و مباشران دريافت دارد، محاسبات را خط گذارد و اسناد خرج را نسخه بكشد و بهر يك از متوليان مفاصا حساب بدهد(337)در اين دوره بودجه آستانه حضرت معصومه(ع) و قبور سلاطين صفويه سه هزار و دويست تومان بوده است(338).



آنطور كه از سفرنامه شاردن و تاورينه و سفرنامه هاي ديگر مربوط بدوره صفويه، معلوم مي شود، حرم فاطمه معصومه(ع) داراي چهار صحن بوده كه در طول قرار داشته و از يكي وارد ديگري ميشده اند(به تصوير نگاه كنيد) در ورودي صحن اول در انتهاي خيابان حضرتي فعلي واقع بوده و بهمين مناسبت، اين خيابان را، حضرتي ناميده اند، صحن اول همان دارالشفاي امروزي است، با اين تفاوت كه توسعه يافته و بناهاي بسياري در آن كرده اند، صحن دوم، ضميمه صحن سوم كه مدرسه بوده، شده است.



(به صفحه 168 مراجعه فرمائيد) و از هر دو صحن با هم، مدرسه فيضيه به وجود آمده است صحن چهارم همين صحن كهنه يا صحن طلاي فعلي ميباشد كه براي رفتن از صحن سوم بآن، مانند امروز از چندين پله بالا ميرفته اند، در فضاي صحنها درختكاري و گلكاري بوده و در سمت مغرب صحنها و خيابان حضرتي رودخانه قرار داشته كه اكنون نيز هست و ديوار كوتاهي براي حفاظ در اين سمت بنا شده بوده است و در طرف مشرق قبرستان وسيعي وجود داشته كه از حدود خيابان موزه فعلي تا جلو مسجد امروز ادامه داشته است صحن زنانه(مسجد موزه كنوني) گويا فبرستان خانوادگي صفويه بوده است در ورودي حرم از طرف شمالي رد وسط قرار داشته و گنبد، كاشي و به سبك مخصوصي بوده است.

پاورقي

(335) النقض: ص 220. اين ابوالفضل عراقي كه معلوم است از رجال موجه و معروف عصر سلجوقي بوده؛ طبق نوشته النقض، گنبد با شكوهي بر روي مهد فاطمه معصومه بنا كرده است كه گويا همان گنبدي است كه تا دوره صفويه و اوايل قاجاريه بر پا بود سپس به جاي آن گنبد طلا قرار گرفت.



(336) دستور الكتاب چاپ شوروي: از ص 175 به بعد.



(337) تذكره الملوك(درباره مشاغل دوره صفويه): ص 44.



(338) شاردن: ج 3، ص 76.