12ـ مركز روحانيت


قم از ابتدا يعني از زمان كه اشعريان آمدند و وضع آن را تغيير دادند، مركز علماء و محدثان و راويان و فقها بوده است، عده اي از اشعريهائي كه به قم كوچ كردند، جزء علماي تابعين بودند كه در سپاه"عبدالرحمان بن محمد بن الأشعث" يا حجاج جنگ مي كردند.



"عبدالله بن سعد" و پسرش"موسي" كه با ديگر اشعريان به قم آمدند، در عداد علماي آن روز محسوب مي شدند. در قرن دوم هجري دوازده پسر از"سعد بن عبدالله بن ملك بن عامر اشعري" در عداد راويان و اهل حديث بوده و از"ابي عبدالله جعفر بن محمد الصادق(ع)" روايت مي كرده اند و بيش از صد نفر از فرزندان"عبدالله" و"احوص" پسران"سعد"(كه از جمله نخستين كساني از آل اشعر بودند كه به قم آمدند) و از فرزندان سائب بن مالك و از فرزندان"نعيم بن سعد"، از ديگر امامان روايت كرده اند(325).



در اواخر قرن دوم و قرنهاي سوم و چهارم، قم مهترين مركز علماء و محدثان شيعه بوده است؛ و در اين عصر، علمايي مانند"محمد بن حسن صفار" و"ابوعبدالله محمد بن خالد برقي" و"ابوجرير زكريا بن ادريس" از راويان"امام صادق" و"امام كاظم" و"امام رضا(ع)" همچنين"آدم بن اسحاق" و"زكريا بن آدم" از اصحاب"امام رضا(ع)" و"علي بن بابويه" و پسرش"محمد معروف به صدوق و ابن قولويه" و علي بن ابراهيم و ده ها تن ديگر از شهر قم برخاسته اند.(326)



در قرنهاي پنجم و ششم(دوره سلجوقيان) نيز قم مركزي بزرگ براي فقها و علماي شيعه بود و عده اي براي تحصيل به اين شهر مي آمدند و مدارس دائري داشت.



"شيخ عبدالجليل رازي"، وضع علمي قم را در قرن ششم شرح داده و گويد مدارس ديني قم داراي وسائل كافي و علما ومدرسان و مفسران بزرگ است و كتابخانه هايي مشحون از كتب فرقه هاي مختلف در آن وجود دارد.



"شيخ عبدالجليل¬" نام اين مدرسه را كه در قم در زمان او دائر بوده و فقيهان و پيشوايان ديني با شكوه تمام در آن ميزسته اند ذكر كرده است: ‌مدرسه سيد زيد الدين ـ‌ مدرسه ظهرالدين عبدالعزيز ـ مدرسه ابوالحسن كمِيج ـ‌ مدرسه شمس الدين مرتضي ـ مدرسه مرتضي كبير و مدرسه جنب مشهد مطهر ستي فاطمه بنت موسي بن جعفر(ع)(327).



در فاصله ميان سلجوقيان و صفويه وضع قم از لحاظ ر‎وحانيت براي نويسنده روشن نست. در اين فاصله، در قم حوادث گوناگون رخ داده و چند بار مردم آن قتل عام شدند و خود شهر ويران گرديد. در زمان تيموريان همانطور كه گفته شد مدتي پايتخت بود، و در زمان"سلطان محمد تيموري"، شرف الدين علي يزدي عالم و مورخ و رياضي دان معروف آن روز بنابر دعوت او به قم آمد، مدتي در آن شهر اقامت داشت و ي كه ظاهرا از علماي تسنن بوده است. در قم در چه حال و وضعي ميزيسته و آيا جلسه درسي داشته يا نه؟ و آيا در علماي شيعه كسي در مقابل او در قم وجود داشته يا نداشته؟ اينها مطالبي است كه بر نويسنده معلوم نيست.



در دوره صفويه وضع روحانيت قم تا حدي مشخص است، گويا پس از پيدايش آن خاندان از مدارس قديم قم كه شيخ شيخ عبدالجليل بعضي زا آنها را نام برده. اثر زيادي نبوده است و بيشتر آنها به دنبال تخريبها و قتل عامهاي متعدد از ميان رفته بوده است؛ در اين عصر مدارس جديدي بنا شد كه آثاري از بعضي از آنها امروز باقي است.



در اين مدارس، جمعي از بزرگترين علماي شيعه از قبيل مولي"محسن فيض" و مولي"عبدالرزاق لاهيجي"(328)ومولي"صدراي شيرازي" حكيم معروف و"قاضي سعيد" و مولي"طاهر قمي" به تحصيل يا تدريس با تصنيف اشتغال داشته اند، شاردن از طلاب علوم دينيه قم نام مي برد(329)و در بسياري از سفرنامه ها كه از دوره صفويه و قاجاريه باقي است به طلاب و سادات قم اشاره شده از جمله دكتر فوريه گفته است كه قم پر از سيد و ملا است.(330)



در دوره قاجاريه، قم داراي مدارس متعدد بوده كه اغلب آنها هنوز باقي و دائر است در اين عصر علماي بزرگي در قم اقامت داشته يا از قم برخاسته اند از همه آنان معروفتر ميرزا ابوالقاسم قمي معاصر فتحعليشاه است كه آثار علمي وي، همواره طرف توجه علماء بوده است و شرح حالي از وي و از ديگر علماء و رجال قم در بخش مربوط به علما و رجال قم(از تاريخ جامع قم) خواهد آمد.



وضع روحانيون و طلاب قم در دوره مشروطيت و كوششي كه در اين راه كرده ا ند، همچنين وضع روحانيت قم در نيم قرن اخير، از هنگام آمدن مرحوم"آيت الله حائري" از بحث فعلي ما كه شرح سابقه روحانيت در قم است، خارج و در كتب متعدد به تفصيل ذكر گرديده است و در بخش سوم از تاريخ جامع قم به تفصيل ذكر خواهد شد، در اينجا تنها به ذكر اين مطلب اشاره مي شود كه قم پس از آمدن مرحوم"آيت الله حائري" و تأسيس حوزه جديد روحانيت به تدريج مركز دوم روحانيت شيعه به حساب آمد(مركز اول نجف اشراف است) و شهرت جهاني پيدا كرد، و هزاران تن از دور و نزديك و از كشورهاي خارج براي تحصيل به اين شهر روآوردند و همواره محلِ اقامت جمعي از مراجع تقليد بزرگ شيعه بوده است.



امروز در پرتو بارگاه مقدس"حضرت معصومه(ع)" و موقعيت ممتاز علمي و روحاني كه داراست يكي از آبادترين و پرجمعيت ترين و پر آمد و رفت ترين شهرهاي ايران محسوب مي شود.

پاورقي

(325) تاريخ قم: ص 278.



(326) درنامه اي از صاحب بن عباد، شهر قم به داشتن سادات عاليقدر و علماي بزرگ ستوده شده است,(رسائل صاحب: ص 178) تنها در قرن چهارم يكصد تن از علماي بزرگ و محدثان و راويان از قم برخاسته اند ك نام و شمه اي از شرح حالشان در كتب طبقات اعلام الشيعه القرن الرابع ذكر شده است.



(327)‌ النقض: ص 164 ـ‌ به احتمال قريب به يقين، مدرسه جنب مشهد ستي فاطمه(ع) همين مدرسه فيضيه فعلي است بنابر قرائن متقني كه آقاي مدرسي طباطبايي به دست داده اند(مجله وحيد شماره اول ـ دوره نهم) مدرسه مزبور تا قرن يازدهم به نام مدرسه آستانه بوده است(مؤيد مطلب مزبور اين است كه تا سالهاي اخير مردم قم به مدرسه فيضيه مدرسه صحن نيز مي گفتند اكنون نيز كم و بيش گفته مي شود,) و ما در بخش مربوط به تاريخ علمي قم در اين باره بحث بيشتري خواهيم كرد.



(328) شيخ محمد علي حزين در سفري كه از قم عبور مي كرده(دراواخر صفويه)، فاضل محقق، ميرزا حسن خلف مرحوم مولي عبدالرزاق لاهيجي را ملاقات كرده و اين وصفي است كه حزين از او نموده و به دنباله آن گفته است كه دارالمؤمنين قم موطن او بوده و نيز گفته است كه ميرزا حسن، آيتي بود در علم و تقوي و مصنفات شريفه دارد مانند شمع اليقين و جمال الصالحين و رساله فقيه.

حزين حاج محمد شريف قمي را كه از افاضل قم بوده نيز ملاقات كرده است. (سفرنامه حزين: ص 16)



(329) سياحتنامه شاردن: ج3، ص 77.



(330) سه سال در دربار ايران: ص 258.