>مضمون يكي از نامه هاي صاحب درباره قم


از مضمون يكي از نامه هاي"صاحِب بن عباد" چنين برمي آيد كه يكي از حاجبان بزرگ پادشاه"ظ ـ‌ مؤيدالدوله) با جمعي از اكابر و غلامان خاصه، از قم عبور مي كرده است. مردم قم، آنان را مورد تعرض قرار داده و به غلامان و اطرافيان حاجب مذكور. اهانت وارد آورده اند.(به چه علت؟ معلوم نيست.) به اين نيز قانع نشده و گردهم برآمده و كارهائي كرده كه سخناني گفته اند كه صاحِب بيان آن را قبيح شمرده و نوشتن آن را عظيم دانسته است. پادشاه از اين امر سخت خشمناك شده و مي خواسته است مردم قم را به كيفر اعمالشان برساند اما اصرار صاحِب و كوشش او باعث شده است كه پادشاه از گناه قمي ها در گذشته و آنان را به كيفري كه مستحق آن بوده اند نرسانيده است و گمراهي اي كه شعار بسياري از مردم اين شهر بوده بخشوده است.(273)



صاحب در دنباله اين جريان مي گويد كه كه مواهب و بخششهاي اين پادشاه همواره به مردم قم مي رسيد، گرچه نعمتها و الطاف مولاي ما(مقصود پادشاه است) نسبت به همه رعايا مبسوط است و مراحم او به همه مي رسد اما سهم قم. همواره افزون تر از ديگران بوده است كه نتيجه آن، از عدل وافر پادشاه بهره مندند و از فتنه گري صاحِب غرضان محفوظ ديگر كسي به املاكشان نظر طمع ندارد. و من(يعني صاحِب) به تو(خطاب به والي قم است) سفارش مي كنم كه با مردم مدارا كني، آيا با همه اينها، شايسته است كه گروهي از اراذل جرئت پيدا كنندودست به چنين كارهايي بزنند ؟



در پايان نامه صاحب چنين آ مده است كه به حمدالله در شهر قم سـَـر‎وران من اشراف وسادات ومشايخ من از علمايي كه در علم وكمال به درجه نهايي رسيده اند وجود دارند وآ نان مورد ايرادند كه چراجلو سفيهان را نگرفته اند وافراد رذ‎ل را منع نكرده اند ؟



دراينجا صاحب به والي قم مي گويد كه اين نامه را براهل قم بخوان تا تنبه پيدا كنند واز خواب غفلت بيدار شوند واز اين پس نظير اين پيش آ مد تكرار نشود كه اگر بشود ، عقوبت شديد خواهد بود .(274)


پاورقي

(273) رسائل صاحب بن عباد صفحه 178.



(274) در رسائل صاحب بن عباد كه در مصر به چا پ رسيده است، در چند مسأله از جمله درباره آب رودخانه,‌سفارش مردم قم شده است