7ـ توجه سلاطين و رجال به قم(آل بويه ـ صاحب عباد)


پادشاهان شيعه و متمايل به شيعه؛ طبعا نسبت به قم و ديگر شهرهاي شيعه توج داشته اند؛ قديمترين سلسله اي كه توجه آنان را به قم؛ ميدانيم، آل بويه هستند و قبلا از علاقه ركن الدوله و پسرانش عضدالدوله و فخرالدوله و مؤيد الدوله نسبت به قم و مردم آن سخن رفته است و باز گفته شده است كه از"صاحِب بن عباد وزير فخر الدوله" و"مؤيد الدوله" چند نامه در دست است كه در آنها از طرف پادشاه سفارش قمي ها شده است خود صاحب به قم توجه و علاقه زيادي داشته و هم اوست كه"حسن بن محمد قمي" كتاب تاريخ قم را براي او تأليف كرد.



ديگر از آثار توجه صاحِب به قم اين است كه به قول نظامي عروضي سمرقندي، در اثر مختر شكايتي كه مردم قم از قاضي خود كردند، او را با اين جمله مسجع و مجنس(يعني داراي جناس)‌عزل كرد اَيها اَلقاضي بقم ـ قَد عزَلناك فَقم(اي قاضي قم، ما تو را عزل كرديم از شغل خود برخيز) ولي خود قاضي مي گفت: انا معزول السجعِ سجعي بر زبان صاحب گذشت و باعث عزل من شد معروف است كه صاحب عباد، به جمله ها و عبارات سجع دار، علاقه و افرادي داشته است.(270)



ديگر از علائق صاحِب به قم اين است كه يكي از ديبان بزرگ را كه جزء خصوصان خود او بود به نام"محمد بن حامد" متصدي برِيد قم كرد.(271)طبق نوشته تاريخ قم"صاحِب بن عباد" خود در سال 373 در زمان وزارت"فخرالدوله" به قم آمد و سال مالي خراج را منظم و معين كرد، پدرش"عباد بن العباس" نيز در سال 335، هنگامي كه وزارت"ركن الدوله" را به عهده داشت، به قم آمده و وضع خراج را سر و ساماني داده و مردم را از تعدي و ظلم عاملان آسوده كرده بود.(272)

پاورقي

(270)‌ هماهنگ بودن چند جمله پشت سرهم در تلفظ سجع ناميده مي شود ـ سجع در نثر همچون قافيه است در شعر.



(271) يتيمه الدهر ثعالبي صفحه 191.



(272) تاريخ قم صفحه 153 و 145.