كتاب حاضر و وجه نام گزاري آن


كتاب حاضر و وجه نام گزاري آن



آغاز سال 1350 هجري شمسي بود كه به تأليف كتاب"زندگينامه حضرت معصومه(ع)" اقدام نمودم، مورد علاقه دوستداران خاندان پيامبر(ص) قرار گرفت و در همان سال ها، چهار بار به چاپ رسيد، اينك شايسته ديدم كه آن را با تجديد نظر كامل و تهذيب و تكميل اهدا كنم كه به خواست خداوند متعال، به صورت اين كتاب تقديم مي گردد.



وجه نام گزاري اين كتاب به"حضرت معصومه؛ فاطمه دوم"، از اين رو است كه نام اصلي حضرت معصومه(ع)، فاطمه است، و آن حضرت با اين نام، بعد از حضرت زهرا(ع)، نمونه اي از وجود حضرت زهرا(ع) بود و در راستاي اهداف حضرت زهرا(ع)، در سطح بسيار بالا درخشيد، و همچون او در دوران جواني در راه تأييد ولايت امامان: به شهادت رسيد.



نيز اين نام، اقتباسي است از اشعار ارزنده حضرت امام خميني رحمه اله كه در يكي از قصايد خود، تحت عنوان"مديحه نورين نيرين، فاطمه زهرا و فاطمه معصومه(ع)" پس از چند شعر، گويد:



نور خدا در رسول اكرم پيدا كرد تجلي زوي به حيدر صفدر



وز وُي تابان شده به حضرت زهرا >اينك ظاهر دخت موسيِ جعفر



آبروي ممكنات جمله از اين نور گرنبُدي باطل آمدند سراسر



دختر چون اين دو از مشيمه قدرت نامد و نايد ديگر هماره مقدر



آن يك، امواج علم را شده مبدأ وين يك افواج حلم را شده مصدر



آن يك بر فرق انبيا شده تارُك وين يك اندر سر، اوليا را مِغْفر



آن يك در عالم جلالت، كعبه وين يك در مْلك كبريايي مُشْعُر



لم يُلِدُم بسته لب و گرنه بگفتم دخت خدايند اين دو نور مطهر



آن يك بر مْلك لايزالي، تارُك وين يك بر عرش كبريايي، افسر



آن يك خانه مدينه كرده مزين صفحه قم را نموده اين يك، انوار



خاك قم اين كرده،‌از شرافت، جنت آب مدينه نموده آن يك، كوثر



عرصه قم غيرت بهشت برين است بلكه بهشتش يُساوْلي است برابر(5)



زيبداگر خاك قم به عرش كند،فخر شايد گر لوح را بيايد همسر



خاكي عجب خاك، آبروي خلايق ملجأ بر مسلم و پناه به كافر(6)



توضيح اين كه: در مورد نام گذاري اين كتاب در ميان چند نام ترديد داشتم، يكي از آن نام ها"حضرت معصومه(ع) فاطمه‌ دوم" بود، زيرا نام اصلي آن حضرت فاطمه(ع) است، و در ميان بانواني كه نامشان فاطمه است، بعد از حضرت زهرا(ع) كسي به مقام حضرت معصومه(ع) نمي رسد.



در اين فكر بودم كه آيا چنين اسمي مناسب و بي اشكال است يا نه؟ يا اين فكر وارد صحن نو حرم شدم و دركنار حوض، رو به روي مرقد مطهر ايستادم و محكم گفتم:"سلام بر تو اي فاطمه دوم!".



سپس از آنجا عبور كردم، همچنان در اين فكر بودم كه آيا اين نام، نام مناسبي براي كتاب است؟! در حين عبور از دري كه به طرف ميدان آستانه نزديك مدرسه فيضيه باز مي شود، ناگهان چشمم به درِ كتابخانه آستانه افتاد، با اين كه سال ها بود به آن كتابخانه نرفته بود، به دام القاء شد سري به كتابخانه بزنم. كتابخانه در طبقه دوم قرار گرفته، از پله ها بالا رفتم، تابلويي نظر مرا به خود جلب كرد، كه با فلش، اطاق هاي مديريت كتابخانه و آستانه را نشان مي داد، به آنجا رفتم وارد اتاق شدم ديدم چند نفر از خدمتكاران فرهنگي آستانه كه بعضي از آنها روحاني بودند، مشغول انجام وظيفه هستند، در آنجا موضوع را عنوان كردم و با آنها در مورد نام كتاب به مشورت پرداختم، يكي از آقايان بي درنگ برخاست و به اطاق ديگر رفت و بازگشت، ديدم كليات ديوان(7) حضرت امام خميني"ره" را آورد و صفحه هاي 253 تا 257 را گشود و به من نشان داد، ديدم در صفحه 253 اين جمله و صورت تيتر نوشته شده:



"مديحه نورين نيرين، فاطمه زهرا و فاطمه معصومه(ع)"



در ذيل اين تيتر 44 بيت بسيار عميق در شأن حضرت زهرا(ع) و حضرت معصومه(ع) ذكر شده بود كه حضرت امام خميني"ره" حضرت معصومه(ع) را با حضرت زهرا(ع) مقايسه كرده بود(كه بخشي از اين اشعار قبلاً ذكر شد).



دو بيت از آن اشعار مرا بيشتر جذب كرد و آن اين بود:



لَمً يُلِدُم بسته لب، و گرنه بگفتم دخت خدايند اين دو نور مطهر



دختر چون اين دو از مشيمه قدرت نامد و نايد دگر هماره مْقدُر



قلبم سرشار از اطمينان شد كه اين نام(حضرت معصومه(ع) فاطمه دوم) بهترين و زيباترين نام براي اين كتاب است، و اين موهبت را از راهنمايي ناپيداي حضرت معصومه(ع) يافتم كه مرا بدون نيت قبلي در چند لحظه روانه كتابخانه نموده و ترديد را از دلم برطرف كرده. لذا اين كتاب را به همين نام نام گذاري نمودم.



اين كتاب در سه فصل زيرا تنظيم گرديد:



1ـ پيشينه تاريخي قم، و سيره حوزه علميه در قم، و شاره اي به آثار آن، و برجستگان برخاسته از اين سرزمين مقدس.



2ـ اجراي ورود حضرت معصومه(ع) به قم، و مطالبي پيرامون اين بزرگ بانوي خاندان عصمت، و بارگاه ملكوتي آن حضرت و چند نمونه از كرامات آن بانوي ممتاز.



3ـ مسجد جمكران، يكي از پايگاه هاي مركزي حكومت جهاني حضرت مهدي(عج)، قبور امام زادگان و رجال و مكان هاي ديدني قم.



به اميد بهره گيري از اين گنجينه هاي فرهنگي و مذهبي، و دست يابي آگاهانه به بركاتي كه از اين رهگذر نشأت مي گيرد.



حوزه علميه قم: محمد محمدي اشتهاردي



بهار 1375 ش؛ با تجديد نظر، پاييز 1380 ش