شواهد و اسناد تاريخي مربوط به قدمت قم


اما شواهد و اسناد تاريخي مربوط به وجود شهر قم پيش از اسلام بلكه قرن ها پيش از اسلام؛ تا آنجا كه مناسب اين مختصر مي باشد عبارت است از:



1ـ به تصريح بلاذَري(81)و اَعثمِ كوفي(82)و نويسندة"تاريخ قم(83)"، شهر قم در سال 23 هجري به دست مسلمانان به سرداري ابوموسي اشعري فتح شد، پس مقارن ظهور اسلام و در دوره ساسانيان، شهر قمي وجود داشته كه مسلمانان آن را فتح كرده اند، عبارت بلاذري اين است:



وَاَصَح الاَخبارِ اَن اَبا موسي فَتَحَ قم و فاشانَ.



2ـ يعقوبي مورخ معروف قرن سوم هجري؛ قم را جزءِ شهرهاي عصر ساساني نام برده است.(84)



3ـ در داستان خسرو گواتان و ريدك از آثار دوره ساساني زعفران قم وصف شده است.(85)



4ـ حمزه اصفهاني در كتاب"سِني ملوكِ الارضِ و الأنبياءِ" درباره بناي قم قبل از اسلام، شرحي داده است.(86)



5ـ در شاهنامه فردوستي در اين دو بيت نام قم جزءِ شهرهاي عصر پيشداديان و كيانيان آمده است:(87)



بفرمود عهد قم و اصفهان نهاد بزرگان و جاي مهان



نوشتن زمشك و زعنبر دبير يكي نامه از پادشا بر حرير



6ـ وگِيوگودرز را(به موجب اين فرمان كه پادشاه به توصيه گودرز صادر كرده بود) مقام و موطن در قم بود.(88)



7ـ در زمان كيخسرو و سورِين قمي آتش آتشكده قم را به محلي كه به دستور پادشاه نزديك ساوه بنا شده بود منتقل كرد.(89)



8ـ در دهي از ده هاي قم به نام مزدگان(در تعريب مزدجان)‌آتش آتشكدةِ آذر گشَسب قرار داشته است.(90)



9ـ در جنگ قادسيه، سپاهي از شهرهاي قم و كاشان به سرداري شيرزاد والي اين دو شهر، به كمك سپاه ايران آمده بود. شماره اين سپاه بيست و پنج هزار سواره و پياده بود و نيز در جنگ نهاوند سپاهي به شماره بيست هزار سوار از قم و كاشان شركت داشت و پس از شكست سپاه ايران، امير قم در اصفهان نزد يزدگِرد رفت.(91)



10ـ روستاي شهر قم مشتمل بر سيصد وشصت و پنج ده بوده است.(92)



11ـ قم در زمان ساسانيان جزءِ بلاد پهلويان به حساب آمده است.(93)



12ـ در كتابي از قباد پسر فيروز كه در زمان وليد بن عبدالملك به دست آمد و زادان فَرخ آن را به عربي ترجمه كرد شهرهاي ايران دسته بندي شده و قم جزءِ كامل ترين و زيباترين شهرها محسوب شده است.(94)



شهرستان قم مقارن حمله ‌مسلمانان؛ به اندازه اي وسعت داشت و پر جمعيت بود كه تنها از يك قريه چهار هزار مرد بيرون آمدند كه هر يك خدمتكاري و مهتري و نان پز و آشپزي همراه داشت.(95)



14ـ دِينَوري گويد: انوشيروان كشور را به چهار قسمت كرد و در هر قسمت مردي مورد اعتماد از طرف خود قرار داد شهر قم جزءِ شهرهاي قسمت دوم بود. ثعالبي نيز همين مطلب را نوشته است.(96)



15ـ در"مجمل التواريخ و القِصَص" چنين آمده كه: كيقباد اندر ناحيت اصفهان بسيار آباداني كرد و ديهها ساخت و آن را اِستامبِر بونارت كواد؛ نام كرد؛ بر زبان فهلوي و به ديگر نام قمرود خوانند.(97)



مرحوم ملك الشعراي بهار(مصحح كتاب مزبور) در ذيل صفحه توضيح داده است كه ظاهرا ـ استان اَبرنوا ـ وِنارت ـ كواد ـ باشد و به پهلوي يعني ولايت تازه آباد كرد قباد.



با توجه به نوشته"تاريخ قم" كه اسكندر قم را خراب كرد و قباد پادشاه ساساني در آباداني مجدد آن همت گماشت و به اين مناسبت نام ويران آباد كرد كواد، را پيدا كرد؛(98)و با توجه به توجيهي كه مرحوم ملك نموده، تقريبا مسلم مي گردد كه مقصود شهر قم است.



16ـ دِينَوري مي گويد: يزدگرد پس از شكست در مقابل مسلمانان به قم و كاشان فرود آمد:(99)



فَخَرَجَ يَزدَ جِرد هارِبا حتي نَزَلَ قم وَ قاشان.



17ـ در"منظومه وِيس ورامين" كه اصل داستان آن مربوط به پيش از اسلام است. در چند مورد نام قم آمده است، از جمله:



زگرگان و روي و قم و صفاهان زخوزستان و كوهستان و اَران(100)



زگرگان و روي و قم و صفاهان كه رامين را بدندي، نيك، خواهان(101)



18ـ قلعه بسيار محكمي كه اردشير در راه ري به قم به نام ديركرد شِير بنا كرد(102)هنوز باقي و به نام دير معروف است و در نزديكي قريه اي به نام كاج واقع است. مردم قم، دير و كاج را با هم ذكر مي كنند اين دير همان است كه نويسندگان اسلامي آن را ديرالبحصَ يا دبر گِچين ناميده اند

پاورقي

(81) فتوح البلدان: ص 384 و 385.



(82) ترجمه فارسي تاريخ اعثم كوفي: ص 34.



(83) تاريخ قم: ص 25 و 26.



(84) تاريخ يعقوبي: ج 1، ص 144.



(85) غررملوك الفرس ثعالبي ص 709، خسرو پرويز از ريدك پرسيد از بوي بهشت خير ده ريدك از چند چيز خوشبو نام برد از جمله زعفران قم ـ مأخذ داستان ريدك خوش آرزو و خسرو. همين كتاب غرر ثعالبي است.



(86) صفحه : 26.



(87) ج4، ص 128، چاپ افست از روي چاپ پاريس.



(88) تاريخ طبرستان سيد ظهير الدين: ص 4.



(89) تاريخ قم: ص 82.



(90) تاريخ قم: ص 89.



(91) تاريخ اعثم كوفي: صفحه هاي 43 و 94 و 105.



(92) تاريخ قم: ص 57، به نقل از كتاب بنيان برقي.



(93) ابن الفقيه: ص 209.



(94) همان كتاب:‌ص 210ـ و احسن التقاسيم: ص 258.



(95) ابن الفقيه: ص 211، قبلاً نيز به اين مطلب اشاره شده است.



(96) اخبارالطوال: ص 67، و غرر ملوك الفرس: ص 609.



(97) مجمل التواريخ و القصص: ص 45.



(98) تاريخ قم: ص 24ـ نكته قابل توجه اين است كه به موجب نوشته تاريخ قم(در همين صفحه) وقتي قباد علت خراب باقي ماندن آن ناحيه را پرسيد، پاسخ شنيد كه هيچ پادشاهي به آباداني جايي كه اسكندر خراب كرده رغبت نمي كند.



(99) اخبار الطوال: ص 128.



(100) صفحه: 333.



(101) صفحه: 522.



(102) آثار البلاد: ص 371.