سابقه تاريخي قم


در اينجا مناسب به نظر مي رسد به اين امر توجه شود كه چند تن از نويسندگان اسلامي، درباره قم، دچاره اشتباه شده و اين شهر را تازه ساز و از آثار قرن اول هجري دانسته اند، قديم ترين اثري كه در آن به اين مطلب، تصريح شده تا آنجا كه نويسنده اطلاع دارد، سفرنامه منسوب به ابي دلف است، نسخه منحصر به فرد در اين سفرنامه به زبان عربي، در كتابخانه آستان قدس رضوي، ضميمه كتاب"اَلبلدان" ابن الفقيه و نيز سفرنامه ابن فضلان در جزء نسخه هاي خطي مضبوط است و آقاي ابوالفضل طباطبايي آن را به فارسي ترجمه كرده است.



ابودلَفِ خَزرجي آنطور كه از"يَتيمه الدهر" ثَعالبي معلوم مي شود مردي اديب و شاعر بوده و نمونه اي از اشعار او و تمام قصيده معروف ساسانية(73)وي را ثعالبي نقل كرده است.



در سفرنامه مزبور كه از آثار نيمه اول قرن چهارم مي باشد، چنين آمده كه: قم شهري جديد و اسلامي است و اثري از غير عرب(اعاجم در اينجا مقصود ايرانيان است) در آن ديده نمي شود.



پس از سفرنامه ابي دلَف، در"اَنساب سمعاني(74)" و بعد از آن در"معجم البلدان" ياقوت حموي(75)همين مطلب قدري مفصلتر ذكر شده است:



در دو كتاب اخير به بناي قم و در زمان حجاج بن يوسف به وسيله افرادي از آل اشعر و اينكه اثري از ايرانيان در آن وجود ندارد، اشاره شده است. بعد از ياقوت، نويسندة"تقويم البلدان"(76)، نيز همين امر را تكرار كرده و بناي آن را در سال 83 هجري نوشته است.



اين يك اشتباه با يك مسامحه از طرف چند نويسنده مشهور است كه به احتمال قوي خود شهر قم را نديده و از سوابق تاريخي آن اطلاع كافي نداشته اند و به آنچه در آثار ي اعتبار ديگران ديده يا از افراد بي اطلاع شنيده اند اكتفا كرده اند.



به دليلهاي متعددي كه ارائه خواهد شد، بدون كمترين ترديد، قم، مقارن حمله مسلمانان به ايران، شهري معتبر و معروف و پرجمعيت بوده و هنگام آمدن اشعريان، آثار قبل از اسلام، از قبيل آتشكده ها و قلعه هاي متعدد در آن وجود داشته كه هنوز هم پاره اي از آثار مزبور؛ باقي مي باشد:



امروز در سمت مغرب قم محلي است به نام قلعه گبري كه بيرون شهر واقع است و آثار و اطلال آتشكده و قلعه دختر(قصر دختر) و قلعه دختر شهرستانك، هنوز در آن ديده مي شود(77).



از اين گذشته نامهاي كنوني مزارع بيرون شهركه بيشتر آنها به جاي شهر قديم قم قرار دارد همه فارسي است كه از قديم بر آنها اطلاق شده و بسياري از نامهاي مزبور در كتاب"تاريخ قم"(تأليف در سال 378 هجري) آمده است از جمله، گمر(بر وزن هنر) كه اين كلمه در تاريخ قم به صورت جمر، ذكر شده و اين بدان جهت است كه متن"تاريخ قم" به عربي بوده و گمر در تعريف جمر، گرديده است.



لفظ جمر در پاره اي از احاديث نيز ديده مي شود؛ گمر امروز نام قسمتي از زمين هاي مزروعي سمت شمال قم است. ديگر جمكَران(شايد به معني جم كرد ـ جم آن را بنا كرد) كه امروز دهي است در پنج ـ شش كيلومتري، جنوب شرقي قم.



براوستان ـ شهرستان ـ كَرج(78)تِبِشگران(بكسر تاء و باء و سكون شين) هنديجان ـ مِهروِيان(بكسر ميم و سكون ها و فتح راء و كسر واو) مزدِيجان كَمِيدان(به فتح كاف) كه اينها نام قسمتي از مزارع اطراف شهر است. نام عموم محله ها و كوچه هاي قديم قم نيز فارسي است، از جمله:



سنك بند ـ سفيد آب ـ ميان شهر ـ سربازار ـ سرپل ـ باجك(در تاريخ قم ـ با جيكه) باغ پنبه ـ چاله خروس ـ چار مردان ـ سنك سياه.(79)



و نيز همه قراء و روستاهاي قم فارسي و بسياري از آنها فارسي اصيل و قديمي است از جمله بِيدهِن يا بيدهند(در تاريخ قم ويدهند و در تلفظ امروز، بي تَند مي باشد) كِرمِجگان ـ وِيرِيج(در تاريخ قم ويريخ) ـ وِشنَوه ـ فردو(شايد در اصل فرود بوده است) قبادبِزَن(در تاريخ قم، قبادان بزن، شايد در اصل قباد وبِيژن بوده است)‌اَبرجِس ـ كَهك ـ تيبره ـ بِيدگان(‌به تلفظ امروز مردم قم ـ بيرقان) دستگِرد ـ وِرجان ـ سِراجه ـ اَلبرز ـ والِگِرد ـ‌ گِيو ـ تِينوج ـ خورآباد ـ سلمِ(كه معلوم نيست چرا آن را به صورت صرم مي نويسند) سلَفچگان ـ تايگان يا تايقان(مردم قم به آن داغون مي گويند) و دهها نام ديگر از اين قبيل كه همه دلالت بر قدمتِ اين نواحي مي كند و بعضي ازآنها نام مردان باستاني ايران است.از قبيل گِيو(80)قباد ـ‌ بِيژَن ـ سلم.



اگر شهر قم، طبق نوشته سمعاني و ياقوت، از شهرهاي جديد اسلامي است كه در سال 83 در زمان حجاج به وسيله آل اشعر بنا شده و اثري از اعاجم(ايرانيان) در آن ديده نمي شود، بايد تمام اسامي محلات و مزارع و قراء اطراف، عربي باشد، اين كاري است كه در شهرهاي جديد اسلامي انجام يافته و نام هاي غيرعربي به عربي تغيير داده شده است.



از باب مثال دو شهر كوفه و بصره كه در اوايل اسلام در حدود ايران بنا شد، تمام نامهاي محله ها و كوچه ها و اراضي اطراف شهر و قراء تابع شهر همه عربي يا فارسي عربي شده است با اين يادآوري كه محل هايي با نام فارسي در آن حدود بوده است.



سرزمين عراق قبل از فتح اسلامي جزئي از ايران بوده و طبعا نام تمام شهرها و نواحي فارسي بوده است كه اين نامها را ابن حوقل و ديگر علماي مسالك و ممالك ذكر كرده اند، اما پس از فتح اسلامي بسياري از اين نامها تبديل به نامهاي عربي شده و تعدادي نيز با تلفظ فارسي اقي مانده است.

پاورقي

(73) يتيمه الدهر: ج 3، از صفحه 176 به بعد ـ ساسانيه.

قصيده اي است طولاني درباره دهها نوع گدا و حيله گيري هاي آنها كه نويسنده اين سطور نزديك به همه‌ آن قصيده را در كتاب"آل بويه" در فصل مربوط به گدايان ترجمه و نقل كرده است.



(74) "قم مدينه مستخدثه اسلاميه لااثر للاعاجم فيها". الانساب ـ چاپ گراوري مر گليوت از روي يك نسخه كامل خطي كه به خطوط مختلف نوشته شده، ورق: 461.



(75) "قم مدينه مستخدثه اسلاميه لااثر للاعاجم فيها". الانساب ـ چاپ گراوري مر گليوت از روي يك نسخه كامل خطي كه به خطوط مختلف نوشته شده، ورق: 461.



(76) تقويم البلدان:‌ص 409.



(77)‌ براي اطلاع از آتشكده هاي قم قبل از اسلام كه اطلال بعضي از آنها باقي است به كتاب باستانشناسي، مراجعه فرماييد.



(78) كرج كه عربي شده كلمه كره است، نام چند نقطه در ايران بوده است كه بعضي از آنها هنوز باقي است و امروز در قم نام مزرعه اي است.



(79) نام عموم محله ها و كوچه ها و گذرگاهها و باغهاي قم، فارسي است,‌چه آنها كه از قديم بوده و چه آنها كه بعداً به وجود آمده است,‌به ندرت پاره اي از محله ها و كوچه ها در قم يافته مي شود كه نام تركي دارد كه ظاهرا اين نامها مروبط به دوره صفويه و به احتمالي دوره مغول باشد. از جمله التك(بر وزن تفنك) كه نام كوچه اي از كوچه هاي قديمي قم مي باشد، اين كلمه در تركي به معني چراگاه و مرتع و چند معناي ديگر است.

همچنين آلوچوق يا آله چوق(عالم آراي عباسي: ص 347) است كه در تركي به معني اطاقكي است كه از چوب و ني درست شده باشد و امروز تركمانان آن را آلاچيق مي نامند.

ديگر باغ سلطانم كه نام باغ و كوچه اي است و يك تركيب تركي مي باشد، زيرا ميم آخر آن در تركي علامت تأنيث است و سلطانم مؤنث سلطان است، مانند خان و خانم و بيك و بيكم؛ اطلاق كلمه سلطانم به باغ مزبور، به احتمال قوي مربوط به دوره صفويه است، زيرا در اين دوره استعمار اين لفظ رايج و معمول بوده است.

در بخش ديگري از تاريخ جامع قم، درباره محلات و كوچه هاي قم بحث بيشتري خواهد شد.



(80) قريه(گيو) بنابر معروف به نام گيوگودرز از پهلوانان باستاني ايران است كه همانطور كه خواهيم گفت، فرمانرواي قم و اصفهان بود و در تاريخ قم بعد از اسلام به نام قلعه گيو كه گويا قلعه معتبري بوده، مكرر برخورد مي كنيم.

در شاهنامه فردوستي به فرمانرواي والي گيو گودرز در قم اشاره شده است.