علل آمدن اقوام عرب به ايران و قم


در فتوح اسلامي، به ويژه هنگام فتح ايران؛ مسلمانانِ عرب با دنياي تازه اي روبرو شدند، ديدن شهرهاي آباد و سرزمينهاي سرسبز و باغهاي خرم و آب فراوان و ثروت سرشار ايجاب كرد كه جمعي از آنان به اين نواحي كوچ كنند و مقيم شوند و در اثر مرور زمان جزء ساكنان بومي به حساب آيند، موضوع مزبور به ايران اختصاص نداشت، پس از فتح مصر و شمال آفريقا و اسپانيا نيز جميع كثيري از قبايل عرب به آن حدود كوچ كردند، در ايران واسپانيا مهاجران عرب به تدريج رنگ مردم اصلي را به خود گرفتند، حتي زبان خود را نيز فراموش كردند، اما در مصر وشمال آفريقا چنين نشد، بلكه آنها را به سرزمينهاي عربي بدل ساختند، بي مناسبتت نيست به اين مطلب اشاره شود كه آمدن عربها به حدود ايران و رفتن ايرانيان به سرزمين عرب، پيش از اسلام هم سابقه داشته است، حتي مي دانيم كه گروهي ايراني مقارن هجرت حضرت پيغمبر(ص) از مكه به مدينه، در شهر اخير اقامت داشتند كه زيد بن ثابت(يكي از كاتبان آن حضرت)، زبان فارسي را از آنان فرا گرفته بود(69)… بعد از فتوح اسلامي، عامل عمده ديگري نيز باعث آمدن عربها به ايران محسوب مي شود و آن همانطور كه قبلا اشاره شده است قيام افرادي در مقابل خلفاء و عمال ايشان بود،‌اين افراد چون شكست مي خوردند ايران را پناهگاه خود قرار مي دادند، به نقاط دور دست و دور افتاده مي رفتند و با اهالي طرح دوستي مي ريختند و گاهي ايران را پايگاهي براي مخالفت با خلفاء قرار مي دادند؛‌ همانطوركه در مورد مطَرف بن مغَيره بن شعبه گفته شد كه قم را پايگاه خود قرار داد. و نيز در باره علت يا علل آمدن عربها به قم، مي توان به اين چند امر توجه كرد:



1ـ قم شهر دور افتاده اي بود و همانطور كه خواهيم گفت مانند امروز سر راه نبود و كسي كه در آن سكونت اختيار مي كرد اغلب از آسيب خلفاء و تعقيب ايشان در امان بود.



2ـ رسم مردم قم در مهمانداري و حمايت از ميهمان كه در مواردي از تاريخ قم به آن اشاره شده است.



3ـ مناسب بودن آب و هواي قم از نظر خشكي هوا و جهات ديگر با محيط زندگي عربها.



4ـ در مورد بني الأشعر، بايد توجه داشت كه طبق نوشتة"تاريخ قم" در ابتداي ورودشان به قم، از مردم قم در برابر حمله ديلم حمايت كردند، و از اين جهت مردم قم مقدمشان را گرامي داشتند و از آنان خواستند كه در قم بمانند.(70)



در اينجا مسأله اي كه از نظر نويسنده تا حدي مبهم به نظر مي رسد، اين است كه باز طبق نوشته تاريخ قم، قمي ها بعد از مدتي در صدد برآمدند اشعريها را از قم بيرون كنند و به ايشان در اين باره فشار آوردند، اما آنان با مكر و خدعه بر مردم قم غلبه كردند و جمعي از آنان را به قتل رسانيدند(71). علت اعراض مردم قم از اشعريها چه بود بر نويسنده معلوم نيست؟ جز اين كه به همانگونه كه در تاريخ قم صفحه 253 اشاره شده، مردم قم از قدرت و شوكت عرب بيمناك شدند و از آنان خواستند از شهرشان بيرون روند، كه اين امر قانع كننده به نظر نمي رسد.



باز در مورد آمدن آل اشعر به قم، به علت ديگري نمي توان توجه كرد و آن سابقه و اطلاعي بود كه نسبت به قم و مردم آن داشتند، به اين توضيح كه هنگام حمله ابوموسي اشعري به قم(در سال 23) پسر عموي او ملِك بن عامربا وي بود، همين اوقات، ديلم مطابق معمول خود به اطراف قم و قريه طخرود(تغرود) حمله كردند، ملك در مقابل حمله ديلم ايستاد و آنان را شكست داد(72)از آن پس بين ملك و فرزندانش با مردم قم، نوعي آشنايي پيدا شده بود.



شايد طبق همين سابقه، اولاد ملك پس از شكست از حجاج به قم آمدند.



5ـ درباره آمدن بني اسد، گفته شد كه پس از قيام مختار، به قم آمدند و در جمكران اقامت گزيدند با توجه به اينكه قيام مختار در سال 66 و 67 و آمدن اشعريان به قم در حدود سال 93 بود، آمدن بني اسد به قم متجاوز از بيست و پنج سال قبل از اشعريها بوده است.



6ـ علت آمدن آل قيس و افرادي از قبيله عنَزه جلوتر گفته شد، و علت آمدن آل مذحج بر نويسنده معلوم نگرديد.

پاورقي

(69) التنبيه والاشراف مسعودي: ص 246.

زيد بن ثابت مترجم زبان فارسي بود، نامه هائي را كه از ايران مي رسيد ترجمه مي كرد.



(70) به احتمالي كه قرائن آن را در"تاريخ قم" مي توان يافت، منظور از آمدن اشعريان به قم، اقامت در اين شهر نبود و ظاهراً از قم عبور مي كردند تا به قزوين يا محل ديگري بروند و مردم قم از آنان خواستند كه در اين شهر بمانند و چون شهر قم مساعد حالشان بود در آن اقامت كردند.



(71) صفحه‌: 256.



(72) تاريخ قم: ص 260.