درباره متن عربي تاريخ قم


مؤلفِ"تاريخ قم": حسن بن محمد بن حسن قمي است كه آن را در سال سيصد و هفتاد و هشت هجري به نام صاحِب بن عباد وزير معروف و دانشمند آل بويه تأليف كرده است.



مؤلف"رياض العلماء" چنين مي گويد كه: شيخ جليل حسن بن محمد قمي از اكابر قدماء اصحاب و از معاصران شيخ صدوق است و از حسين بن علي بن بابويه برادر صدوق روايت مي كند.



امير منشي در رساله اي كه درباره قم و مفاخر و مناقِب آن نوشته است، نام مؤلف تاريخ قم را ابوعلي حسن بن محمد بن الحسين شيباني قمي نوشته است.(19)



ولي خود مؤلف در مقدمه كتاب نام خود را حسن بن محمد بن حسن ذكر كرده از اين گذشته ابن طباطبا از علماي نَسابه قرن پنجم نام وي را ابوعلي حسن بن محمد بن الحسن بن السائب من مالك الاشعري القمي نوشته است.(20)



تا آنجا كه نويسنده اطلاع دارد، قديمي ترين نويسنده اي كه از"تاريخ قم" ومؤلف آن نام برده است ابن طباطباي مذكور است كه در كتاب"منتَقَله الطالِبية" در چند مورد از كتاب"تاريخ قم" به عنوان"كتاب قم" نقل كرده است.(21)



در دوره صفويه تنها نويسنده اي كه گويا متن"تاريخ قم" را در دست داشته، بنابر نوشته مرحوم حاجي نوري امير سيد احمد حسيني مؤلف كتاب"فضايل السادات" مسمي به"مِنهاج الصفوي" است.



و از علماي متأخر، عالم جليل آقاي محمد علي پسر استاد اكبر بهبهاني است كه در حواشي"نَقدالرجال"، از اصل كتاب تاريخ قم نقل كرده است.(22)



بسيار جاي تعجب است كه مرحوم مجلسي كه به عموم كتاب موجود در ايران، در زمان خود دسترسي داشته، چرا به متن تاريخ قم دست نيافته و از ترجمه آن بهره گرفته است(به تصريح خود او در مجلد اول بحارالانوار).



آخرين اطلاعي كه نويسنده از اصل عربي تاريخ قم دارد شرحي است كه مرحوم ميرزا علي اكبر فيض در كتاب"تذكره شعراي قم" نوشته كه عين عبارات او اين است:



به خاطرم اندر است كه در سنه يكهزار و سيصد هجري، اين بنده بدارالخلافه طهران رخت كشيده بود، روزي به حضور نَواب شاهزاده فاضل عليقلي ميرزاي وزير علوم مستَسعد شده، فرمودندكتابخانِه ما، فاقد تاريخ قم است، چون به قم مراجعت كني اين تاريخ را بنويسان و بفرست، اين بنده عرض كرد، اصل نسخة"تاريخ قم" عربي بوده كه حاجي حسن نام، منجم(23)كه از علماي قم بوده، او را سنه سيصد و كسري از هجرت عهد فخرالدوله ديلمي به اسم صاحب جليل كافي صاحِب بن عباد، نوشته است بعد از آن در سنه هشتصد و كسري از هجرت، حسن نام قمي به امر خواجه ابرهيم وزير، او را ترجمه نوشته.



اصل تاريخ عربي است و مشتمل است بربيست باب. اين تاريخ قم كه اكنون در دست است، پنج باب از آن بيست باب است نَواب والا فرمودند از آن نسخه عربي هيچ سراغ كرده اي كه در جايي كسي ديده باشد، عرض كردم، جناب حاج ملا صادق كه يكي از علماي قم است فرمودند: ايامي كه در اصفهان خدمت ميرزا سيد محمد شهشهاني تحصيل علم مي كردم، در كتابخانِه او يك نسخه ملاحظه كردم كه عربي و تمام بود؛ فرمودند اين نسخه حاليه كه در قم موجود است و فارسي است؛‌ بنويسان و بفرست، آن نسخِه اصل را هم مي نويسم به اصفهان كه بنويسانند و بفرستند، چون اين بنده به قم مراجعت كرد اين نسخه فارسي را به خط جناب شيخ مهدي كه يكي از دوستان و نويسندگان است نوشته، ابواب و فصول كلمات عربي و اشعار عربي او را اين بنده به خط ثلث خود نوشت و بدارالخلافه اهداءِ حضور نَواب شاهزاده وزير علوم نمود.



چون دو سال برگذشت و در ثاني اين بنده بدارالخلافه رخت كشيد، و در ثاني به حضور نواب شاهزاده وزير علوم مستَعد شد، فرمودند نسخِه اصل عربي را از اصفهان خواستم كه او را بنويسند و بفرستند، اين روزها در دست كاتب است كه مي نويسد، به زودي خواهد رسيد. چون دو ماه برگذشت و اين بنده به قم مراجعت كرد، در قم خبر فوت آن شاهزاده فاضل مقروع سمع شد و اصل نسخه ديده نشد.



از اين قَرائن مي توان گفت كه متن عربي تاريخ قم، تا اواخر قاجاريه وجود داشته و ممكن است اكنون نيز در ايران يا در گوشه يكي از كتابخانه هاي جهان موجود باشد و اميد مي رود، روزي در دسترس قرار گيرد.

پاورقي

(19) رياض العلماء: ج 2، ورقه 45، نسخه خطي.



(20) منتقله الطالبيه: ص 255.



(21) از جمله در صفحه هاي 255 و 256 و 257.



(22)‌ خاتمه مستدرك: ص 369.



(23) گويا در اين مورد مترجم تاريخ قم، به مؤلف آن اشتباه شده است. زيرا مترجم، خود را حاج حسن ناميده(صفحه 63) ولي مؤلف، به نام حاج حسن نبوده و اصلاً آمدن لقب حاج قبل از نام در قرن چهارم(قرن تأليف تاريخ قم) ظاهراً معمول نبوده است