از تبار سپيده


نسترن قدرتي از سمنان

سطح طلاب و دانشجويان



تو عطر نيايش ،‌تو بودي دعايي كه در خلوت لحظه هايم رهايي

تو زيباترين قصة‌ آفرينش تو گوياترين شعر آيينه هايي

تو نوري كه از بي كرانها دميده ترا مي شناسم، عجب آشنايي!

و در اوج زيبايي و پارسايي چه افتاده و ساده و بي ريايي!

تو مظلومه اي ا زتبار سپيده تو منظومة عشق و مهر و وفايي

و ميدانم اي دل كه در مهرباني! تو بي انتهايي،‌تو بي انتهايي!

به رسم كرامت، به آيين ياري گره از پر و بال من مي گشايي

به ياد نگاهت غزل مي سرايم كه همرازي و با دلم همنوايي

صميمانه مي گويم: اي راز هستي! بهاري ترين باغ سبز خدايي

قبله دلها

مهبط نور خدا، قبله دلها اينجاست مدفن آينه اي روشن و زيبا اينجاست

حرم عشق و زيارتگه ارباب نظر حرم لاله اي از گلشن طاها اينجاست

پايگاه همه دلهاي پريشان از غم خانه اهل دل و باور و تقوا اينجاست

بوي گل جاري هر كوچه و هر رهگذر است از بهار نفس عشق, شكوفا اينجاست

باغ از زمزمه سبز دعا سرشار است قبله سبز دعا, عشق تولا اينجاست

جاي مهمان عزيزي ست در اين وادي نور ميهماندار گل حضرت زهرا اينجاست

شهر زيبايي و آبادي و خورشيدي عشق شد گل شهر صفا شهر تماشا اينجاست

ا زكرامات تو بانوي گل و آيينه بهترين شهر خدا در همه دنيا اينجاست