مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمين مروجي طبسي


س: در رابطه با شخصيت حضرت معصومه عليها السلام و علت برتري ايشان نسبت به بقيه اولاد امام موسي بن جعفر عليه السلام توضيحاتي بفرمائيد.



ج: بسم الله الرحمن الرحيم. با تشكر از مسؤولان محترم مؤسسه "كوثر ولايت"، كه اين فرصت را در اختيار بنده قرار داده اند.

اولاً به شما تبريك مي گويم به خاطر اينكه يك نهضت بسيار خوبي را آغاز كرديد و انشاءالله در آينده ثمرات بسيار خوبش را خواهيم ديد و جاي خوشبختي است كه شما اينكار را آنهم از قم شروع كرديد.

تبيين شخصيت حضرت معصومه عليها السلام چيزي نيست كه از عهده من و امثال من برآيد چون حضرت معصومه عليها السلام تالي تلو معصوم بوده است. در بين امام زاده هاي ذوي العز، تعداد معدودي را مي بينيم كه از نظر شخصيتي و علمي در حد اعلا هستند. مثلاً شخصيت حضرت قمر بني هاشم كه چند امام در رابطه ايشان سخنان مهمي فرموده اند ـ رحم الله عمي العباس...ـ مي توانيم از فرمايش امامان به دست آورديم. همچنين حضرت زينب عليها السلام، اين زن عالمة غير معلمه كه ، وقتي ايشان لب به سخن مي گشايد دشمن از صحبت كردن ايشان تعجب مي كرد گويي كه علي عليه السلام صحبت مي ند. علي بن محمد فرزند امام باقر عليه السلام ـ مشهد اردهال ـ به نمايندگي از پدر، دختر امام حسن مجتبي عليه السلام حليمه، دختر امام جواد عليه السلام و نيز حضرت معصومه عليها السلام از جمله امامزادگان بسيار با عظمت ، با كرامت، عالمه، فقيه و مورد احترام پدر، برادر و امامان بعدي بوده اند. دربارة شخصيت فاطمة معصومه عليها السلام فرمودند: "فان لك عند الله شأن من الشأن" ؛ تو در نزد خدا شأن بسيار بالايي داري؛ نگفتند در نزد مردم! يك وقت مي گوييم در نزد مردم چهره مقدسي است و يك وقت مي گوييم در نزد خدا، همان جملاتي كه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در خصوص حضرت زهرا عليها السلام گفته اند. بعضي از معصومين در رابطه با حضرت معصومه عليها السلام مي فرمودند: "هركس فاطمه را زيارت كند ، عارفاً بحقها... بهشت بر او واجب مي شود".

حق حضرت معصومه عليها السلام چيست؟ آيت ا... وحيد خراساني در پايان يكي از درسها فرمودند: "حضرت معصومه عليها السلام به گردن ما خيلي حق دارند؛ چرا كه ما در كنار اين دريا زندگي مي كنيم ولي آنچه كه بايسته است، حق ايشان را نمي دانيم! ايشان غير از ساير امامزادگان است، لياقت و برازندگي خاصي دارند، مثل نگين در بين امامزادگان مي درخشند". در غير از حضرت زيينب شايد چنين تعبيراتي نداشته باشيم، حتي در مورد حضرت زينب عليها السلام نيز توصيف "عارفاً بحقها" نداريم؛ چون حضرت معصومه عليها السلام يك حركتي را آغاز كردند و يك حقي به گردن امت پيدا كردند همانند شهيد. لذا امت بايد اين حق را بشناسند تا بتواند آنرا ادا كند.

از زمان امام صادق عليه السلام بحث دفن شدن دختري از اولاد ايشان مطرح شده بود و از زمان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نيز شهر قم به شكل ناقص و محدود مطرح بود ولي از زماني كه امام صادق عليه السلام فرمودند يكي از اولاد من به نام "فاطمه" در قم دفن مي شود و... وضع قم دگرگون مي شود. تا آن زمان كسي در اين محدوده دفن نشده بود مگر فرزند امام باقر عليه السلام در مشهد ارهال كه آنهم پسر بودن نه دختر.



" آيا تا زمان دفن ايشان كسي از اولاد معصومين عليه السلام در قم دفن شده بود؟



" خير؛ حداقل زن دفن نشده بود، اين امامزاده ها بعد از حضرت در قم و اطراف دفن شدند. دفن شدن ايشان در قم سرفصل تحقق روايت امام صادق عليه السلام و سرمنشاء تحول بسيار عظيمي بود و قم به عنوان "حرم ائمه" مطرح شد.

اين پيشگويي، كه تصور مي كنم اولين پيشگويي باشد كه راجع به حضرت معصومه عليها السلام صورت گر فته است و در زماني است كه امام موسي بن جعفر عليه السلام، پدر حضرت معصومه عليها السلام هنوز دنيا نيامده بودند. فرمودند: "ستدفن فيها امره من اولادي تسمي فاطمه"؛ در آيند از اولاد من ، بانويي به نام فاطمه در قم دفن خواهد شد". و بعد حضرت اضافه مي كند: "فمن زارها؛ هر كس اين بانوي باكرامت را در قم زيارت كند، بهشت بر او واجب مي شود." و امام رضا عليه السلام نيز در ملاقاتي به سعد بن سعد مي فرمايند: "من زارها فله الجنة" حضرت بازهم بر اين مسئله كه : "هر كس او را زيارت كند بهشت بر او واجب مي شود"، تأكيد مي كند. اين تعبير را در مورد كداميك از امامزادگان ديده ايد كه حداقل دو امام فرموده باشند: "هر كه او را زيارت كند بهشت براي او واجب مي شود."

بنده به روايتي برخورد نكرده ام كه در آن يكي از معصومين فرموده باشند زيارت فلان امامزاده موجب وجوب بهشت است. اين نشانگر شخصيت والا و فوق العاده حضرت فاطمه معصومه عليها السلام است، عجيب اين است كه حضرت امام جواد عليه السلام باز هم بر اين مسئله تكيه مي كند و مي فرمايد: "هر كه قبر عمة مرا در قم زيارت كند، بهشت براي اوست." سه امام اين مطلب را بيان كرده و بر آن شهادت داده اند.

در مورد حضرت معصومه عليها السلام امام صادق عليه السلام مي فرمايد: "فاطمه تدخل بشفاعتها شيعتي الجنه بالجمعهم"، اين تعبير، تعبير عجيبي است كه با آن معلوم مي شود حضرت فاطمه معصومه عليها السلام يكي از شفعهاي فرداي قيامت در روز جزاست. امام صادق عليه السلام مي فرمايند كه : "فرداي قيامت به شفاعت فاطمه دختر موسي بن جعفر عليه السلام تمام شيعيان من وارد بهشت خواهند شد." اين مي رساند كه ما به شخصيت فاطمه معصومه عليها السلام در اين دنيا بدرستي پي نبرده ايم. اگر از معصومين هيچ جمله اي راجع به حضرت نبود، جز همين جمله، كفايت مي كرد از اينكه شخصيت با عظمت او در نزد خدا روشن شود.

پس از رحلت حضرت معصومه عليها السلام ، امام رضا عليه السلام به سعد مي فرمايند: "اَيا سعد عندكم لنا قبرٌ"؛ نزد شما قمي ها براي ما قبري است. سعد مي گويد: "جُعلتُ فدا" جانم فداي تو باد، بله قبر فاطمه دختر موسي بن جعفر عليه السلام نزد ماست. حضرت مي فرمايند كه : "من زارها عارفاً بحقها فله الجنه"؛ بدانيد اي قمي ها ـ اشاره به سعد بن سعد يا همه ـ هر كس كه او را با معرفت زيارت كند و بداند اين بانو كيست، قدر او را بداند، معرفت او را بشناسد، بهشت بر او واجب مي شود. جالب اينكه حضرت دستوري مي فرمايند، اينكه : "فاذا اطيت القبر"؛ هرگاه وارد قم شدي و به زيارت خواهرم فاطمه رفتي، به بالاي سر او برو و "اقم عند رأسها" به طرف قبله بايست و 34 مرتبه تكبير بگو كه مراد همان تسبيحات اربعه است. سپس شروع به خواندن زيارت كن كه زيارتنامه تقريباً مفصلي و با تعابير بسيار زيبايي راجع به حضرت معصومه عليها السلام آمده است. به اين مضمون كه مي فرمايند: "السلام عليك يا بنت ولي ا...، السلام عليك اي اخت ولي ... السلام عليك يا عمةَ ولي ا... السلام عليك يا بنت موسي بن جعفر و رحمة ا... و بركاته" تا اينجا حضرت مي فرمايند: "و أَنً ال يسلُبنا معرفتكم" كه بعضي معرفت را به محبت معنا كرده اند. از خدا مي خواهيم معرفت و محبت آنها را از قلب ما نگيرد. بنابراين تأكيدات معصومين عليها السلام مبني بر مقام شفاعت حضرت ، وجوب بهشت به واسطه زيارت ايشان و ... نشانگر مقام والا و چهره درخشان حضرت است.

همان گونه كه مي دانيد بيشتر سالهاي حيات مبارك امام موسي بن جعفر عليه السلام درزندان سپري شد و فاطمه معصومه عليها السلام تحت سرپرستي برادر بزرگوارشان امام رضا عليه السلام كه عالم آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم بوده است، قرار داشتند.

نقل مي كنند ايشان 9 ساله بودند كه عده اي براي ملاقات امام موسي بن جعفرعليه السلام و طرح سؤالاتي از محضر ايشان به مدينه آمدند اما امام را در مدينه نيافتند. چون از راه دور براي ديدار امام آمده بودند، نبود امام برايشان سنگين آمد. از طريقي با خبر شدند كه دختر امام موسي بن جعفر عليه السلام در بين امامزادگان، عالمه اي جليل القدر است و مي تواند سؤالات آنها را پاسخ دهد. آن گونه كه در نقل آمده، حضرت معصومه عليها السلام سؤالات آنها را پاسخ دادند و آنها با خوشحالي از مدينه خارج شدند. بيرون از مدينه امام موسي بن جعفر عليه السلام را ديدند، و آنچه را كه رخ داده بود خدمت امام عليه السلام شرح داده و پاسخهاي حضرت فاطمه معصومه عليها السلام را بر ايشان عرضه كردند و امام موسي بن جعفر عليه السلام همة آنها را تأييد كرده و فرمودند: جواب همة سؤالها درست است. از يك طرف آنها بسيار خوشحال شده بودند كه جواب سؤالات خود را گرفته اند، و از سوي ديگر آقا موسي بن جعفر عليه السلام از اينكه چنين دختر با معرفت و عالمه و فقيهه اي در بين اولادشان است خرسند بودند. دختري كه از سن 9 سالگي درنبود پدر، جواب مشكل ترين سؤالات مذهبي را ميدهد، چنين دختري وقتي به سن 35 سالگي رسيده است، چقدر مي بايست علوم آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم را به ديگران منتقل كرده باشد؟ گرچه شايد نقل نشده باشد كه ايشان بعد از سن 9 سالگي در مدينه چه برنامه هايي داشته اند (كه يقيناً برنامه هايي داشته اند). بانويي كه با وجود سن كم اين گونه از خود برازندگي نشان داده و پاسخ سؤالات مردم را در نبود امام معصوم مي دهد، روشن است كه بار علمي بسيار داشته است؛ گرچه معصوم نبودند اما با علوم سرشار، خدمات بسياري به جامعه اسلامي نموده است.

بهرحال در زيارت ايشان جمله اي مي بينيد كه "فان لك عندا... شأناً من الشأن"؛ يعني ايشان چنان با عظمت است كه در نزد خدا (نه در نزد مرد) داراي شأن و مقامي است.



س: علل هجرت حضرت معصومه به ايران چه مي باشد؟



ج: وضعيت نامطلوب و نابسامان خاندان عباسي، پس از شهادت حضرت موسي بن جعفر عليه السلام (كه در سنة 184 هجري بدست هارون الرشيد صورت گرفت)، رو به وخامت گذاشت. اگر چه بر حسب ظاهر حكومت مي كردند، اما پس از مرگ هارون، در سال 193 اوضاع آنها به شدت وخيم شد، ويژه آنكه جنگ و مبارزه اي بين دو فرزند هارون، (امين و مأمون ) درگرفت كه منجر به كشته شدن امين و تسلط يافتن مأمون بر حكومت شد امام در بهبود وخامت اوضاع اثري نداشت و اوضاع كشور اسلامي به شدت آشفته و ناآرام بود، چرا كه شورش هاي پي در پي در شهرهاي دور و نزديك، قدرت تصميم گيري را از مأمون عباسي گرفته بود. بسياري از شهرها به تصرف شورشي ها درآمده و فتنه هاي زيادي در بلاد اسلامي يكي پس از ديگري به وقوع مي پيوست. براي نمونه فتنة اهل تونس، اهل مارده، طمع كردن افرنجي ها در سرزمين مسلمانها و يا جنگ علي بن عيسي، فتنة آفريقايي ها با اهل طرابلس، جنگ و گريز در بغداد، فتنة نصرت بن شبث عقيقي، فتنة موصلي ها، خروج بربرها و فتنة بابك فرجي. در هر يك از اين شورش ها گوشه اي از بلاد اسلامي جدا شده و از سلطة خلافت اسلامي بيرون رفته بود، به طوري كه اين شورش ها سبب شده بود اوضاع مملكت و حكومت اسلامي شديداً بهم بريزد.

علويان نيز در زمان امام رضا عليه السلام مكرراً شورش مي كردند. علت اين همه شورش علويان، برخورد نادرستي بود كه از همان آغاز حكومت عباسي با علويان داشت. در برخي موارد اين عكس العمل ها به حدي شديد بود كه دولت هاي بني عباس براي فرو نشاندن آن شورش ها، نيرو مي فرستادند و عدة زيادي هم در اين ميان كشته مي شدند. در بسياري از كتابهاي تاريخي، بالاخص در كتاب ابوالفرج اصفهاني بنام "مقاتل الطالبين" آورده اند كه علويان زيادي شورش كردند و بعضي از آنها شهرهايي را به تصرف خود درآوردند. مثلاً در تاريخ آمده است كه اسماعيل بن علي بن اسماعيل فرزند امام صادق عليه السلام شهر كوفه را به تصرف خود درآورد. ابراهيم بن موسي بن جعفر ولايت يمن و زيد بن موسي بن جعفر عليه السلام ولايت اهواز و عباس بن محمد بن عيسي بن محمد بن علي بن عبدالله بن جعفر بن ابي طالب، ولايت بصره، حسن بن حسن افتس ولايت مكه و جعفر بن زيد بن علي عليه السلام ولايت باسط را بدست گرفت و اين شهر ها را از دست خلافت عباسي بيرون آورده بودند.

مأمون گمان مي برد تمام شورش هايي كه در بلاد اسلامي يكي پس از ديگري اتفاق افتاده و شهرها را يكي يكي از تصرف او بيرون مي آورند و بالاخص شورش علويان، تحت سرپرستي علي بن موسي الرضا عليه السلام انجام مي شود. با خود انديشيد كه اگر علي بن موسي الرضا عليه السلام را از مدينه بطرف خراسان جلب كند، هم امام را تحت قبضه و كنترل خود قرار داده است و هم با گماردن جاسوساني در بيت امام، آنها را كه با امام در ارتباط هستند، كنترل مي كند و همچنين كساني را كه به زيارت آقا مي آيند، از بين مي برد. تمام اين موارد در تاريخ به وقوع پيوسته است. شواهد زيادي هم در كتب تاريخ موجود است. مأمون فكر مي كرد با جلب امام رضا عليه السلام فتنه ها فروكش كند، لذا حضرت را به خراسان احضار نمود. با جلب امام رضا عليه السلام و قبل از آن شهادت موسي بن جعفر عليه السلام ، وضعيت علويان در مدينه به هم ريخته بود بطوري كه آنها هيچ گونه امنيتي نداشتند. و تعداد زيادي از علويان قبل و بعد از شهادت موسي بن جعفر و بعد از جلب امام رضا عليه السلام مدينه را ترك كردند. و ديگر به آنجا باز نگشتند. وقتي حسن بن حسن افتص والي مكه مي شود، و بعد اين ولايت را از او ميگرند واضح است كه امنيت جاني علويان به خطر مي افتد! اينها، زمينه اي شد كه حضرت معصومه عليها السلام مدينه را ترك كنند.. احتمال مي رفت كه حضرت جاي ديگري تشريف ببرند، ولي يكي از علل هجرت ايشان اين است كه مي خواستند بحسب ظاهر به ديدار برادر خود، امام رضا عليه السلام بروند؛ چرا كه يك سال از آخرين ملاقات برادرشان مي گذشت و هجرت ايشان پس از يك سال از جلب امام رضا به خراسان صورت گرفت.

حضرت معصومه عليها السلام مدينه را با عده اي از همراهان (علويان) بطرف خراسان ترك مي گويند. اين ظاهر قضيه و كاملاً عادي است. اما روي ديگر سكه آن است كه اين زيارت يك ملاقات عادي نبوده است، بلكه يك حركت است، تحول عظيمي است كه آغاز آن با حضرت امام رضا عليه السلام بوده است و ادامة آن با حضرت معصومه عليها السلام (گرچه ديدار حضرت معصومه با امام رضا عليه السلام انجام نشد) . مانند حركت حضرت ابي عبدالله عليه السلام كه آغاز حركت با ابي عبدالله و ادامة آن با حضرت زينب عليها السلام بوده است.

حضرت معصومه عليها السلام به ظاهر براي زيارت امام رضا عليه السلام مدينه را به سوي خراسان ترك مي كند. اما، چرا حضرت راه خراسان را در پيش نگرفتند، همان راهي كه امام رضا عليه السلام براي رسيدن به خراسان پيمودند! نقل شده است كه هجرت حضرت امام رضا عليه السلام از مسير بصره ـ اهواز ـ فارس به مرو صورت گرفت، اما هجرت حضرت معصومه عليها السلام يك سال بعد از مسيرديگري انجام شد. حال آنكه مي توانستند مسيري را كه يك سال قبل توسط برادر بزرگوارشان طي شده و اكنون شناخته شده بود، برگزينند. در حالي كه مشاهده مي شود ايشان از شهرهاي مدينه ـ بغداد ـ ساوه ـ قم گذر مي كنند كه قضيه اتراق و رحلت ايشان پيش مي آيد و در قم دفن مي شودند. پس روشن مي شود كه مسير آمدن به قم از پيش تعيين شده است.

اما اينكه چرا حضرت معصومه عليها السلام قم را براي توقف انتخاب كرده اند؟ تا حدودي ، زمينة هجرت حضرت معصومه عليها السلام به ايران روشن شد، اما چرا از ميان همه شهرهايي كه در مسير خراسان قرار داشت، قم را انتخاب كردند؟ كه با مسئلة رحلت توأم شده و در قم دفن شدند، و چرا حضرت توصيه نكردند كه اگر در قم از دنيا رفتند، پيكر ايشان را به مدينه، خراسان يا جاي ديگري ببرند. به نظر بنده آمدن حضرت معصومه عليها السلام به قم نه تنها اتفاقي نبوده، بلكه يك حركت حساب شده بوده است. اينكه عنوان شود حضرت معصومه براي ديدار برادر از مدينه حركت كردند، وارد ايران شدند و اتفاقي از شهر قم عبور كردند، در اينجا بيمار شده و از دنيا رفتند و همين جا نيز دفن شدند براي من قابل قبول نيست، زيرا شواهدي وجود دارد مبني بر اينكه حركت، حركت حساب شده اي بوده است. همان طور كه قبلاً ذكر شد، از زمان امام صادق عليه السلام بحث از دفن شدن دختري از اولاد آن حضرت به نام فاطمه در قم مطرح است و اين پيش گويي زماني بوده است كه حضرت موسي بن جعفر عليه السلام ، پدر آن حضرت، هنوز بدنيا نيامده بودند. به نظر من تا آن زمان هيچ يك از اولاد معصومين عليها السلام در قم دفن نشده بودند، بلكه حتي به اين شهر قدم نگذاشته بودند. حضرت معصومه عليها السلام قم را انتخاب كردند تا با آمدن به اين شهر سخن امامان خود را به تحقق برساند. گويا به وسيله پدر يا امام رضا عليه السلام به حضرت گفته شده بود، كه محل دفن تو در قم است. (با عنايت به روايتي كه ذكر شد)

اصولاً قم يك موقعيت استثنايي داشت كه با آمدن حضرت معصومه عليها السلام به قم، اين شهر موقعيت بسيار ممتازي يافت بطوري كه حجاب ها و پرده ها كنار رفت و قم چهرة خود را نشان داد. عده اي از اهل ري بر امام صادق عليه السلام وارد شدند و گفتند كه ما اهل ري هستيم. امام صادق عليه السلام فرمودند: "مرحباً به اخواننا من اهل قم" ؛ قمي ها خوش آمديد . گفتند: آقا ما اله ري هستيم، امام بار ديگر سخن خود را تكرار فرمودند و بعد حضرت فرمودند كه : "براي خداوند حرمي است (مكه) ، براي پيامبر حرم است (مدينه)، و براي علي عليه السلام حرمي است (كوفه)، و براي ما نيز حرمي است (قم) . "و هو بلدةٌ قم" ، و بعد فرمودند: در آينده يكي از اولاد من بانويي كه نامش فاطمه است در قم دفن خواهد شد." امام صادق عليه السلام قم را به عنوان حرم امامان معرفي مي كنند و اين نيز يكي از ويژگيهاي قم است. مطرح كردن اين مسئله پيش از بدنيا آمدن امام رضا عليه السلام و پدر بزرگوارشان، و بيان اين نكته كه قم حرم ائمه مي باشد، مسئلة بسيار مهمي بوده است. يعني نام قم قبل از نام خراسان، محل شهادت امام رضا عليه السلام ، عنوان شده است، آن هم بعنوان حرم ائمه يا اينكه قم را بعنوان مأواي فاطمي ها و محل استراحت مؤمنين مطرح كرده اند. قم را بعنوان عْشَ آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم مطرح كرده اند. امام موسي بن جعفر عليه السلام مي فرمايند: "قم عش آل محمد و مأواي الشيعة". پس از شهادت امام موسي بن جعفر عليه السلام و قبل از آن ديده مي شود كه بسياري از اشعري ها به قم هجرت مي كنند. اشعري ها در اصل يمني هستند. از حجاز تا يمن و قم هزاران فرسنگ راه است. چرا آنها قم را انتخاب كرده اند؟ اين موضوع خود به بحثي جداگانه نياز دارد.

با كمي دقت در مسايل فوق تا حدودي درمي يابيم كه چرا حضرت معصومه عليها السلام قم را انتخاب كردند. گرچه در خصوص اين جهت در تاريخ بحثي نشده است، ولي حركت ايشان به گونه اي بوده است كه هنوز به قم نرسيده بيمار مي شوند. مي فرمايند: تا قم چقدر راه است؟! اين خود مطلب مهمي است، نفرمودند: ا ري چقدر راه است، نفرمودند: تا خراسان چقدر راه است، فرمودند: تا قم چقدر راه است، و مرا به قم ببريد. در نقل ديگريست كه : عباسي ها و اشرار بني عباس به كاروان حضرت معصومه عليها السلام حمله كردند و عده اي از مردان اين كاروان را به شهادت رساندند و به خود حضرت معصومه عليها السلام زهر دادند كه موجب بيماري ايشان شد. وقتي اشعري ها يا همان قمي ها از حادثه اي كه براي كاروان حضرت روي داده، آگاه مي شوند، بسوي ساوه حركت مي كنند، مي بينند كه عده اي از مردان كاروان بشهادت رسيده اند. آنها باقيمانده كاروان حضرت معصومه عليها السلام را با كمال عزت و احترام به قم مي آورند و در منزل موسي بن خزرج اسكان مي دهند. چند روزي را حضرت به استراحت مي پردازند تا ايام رحلتشان فرا مي رسد.

از ديگر عوامل انتخاب قم توسط حضرت معصومه عليها السلام، بنظر بنده، اين است كه معصومين عليهم السلام مي خواستند پايگاهي بسيار قوي در سرزمين ايران ايجاد كنند كه قم را بهترين و مناسبترين مكان يافتند، لذا اولين جرقه از زبان امام صادق عليه السلام بود كه خبر دفن يكي از اولادشان در قم را بيان فرمودند. از ان زمان، بحث و بررسي در اين مورد آغاز شد. بنده از ميان روايات معصومين عليهم السلام حدود بيست مورد (گرچه يقيناً بيش از اينهاست) تعبيراتي (در مورد قم) را جمع آوري كرده ام كه فهرست وار بيان مي كنم. كه البته بايستي بر روي آنها مطالعه بيشتري صورت گيرد. اين روايات مي رساند كه ائمه عليه السلام در صدد ايجاد پايگاه شيعي در قم بودند و همان طور هم شد. حضرت معصومه عليها السلام محور قرار گرفتند، گرچه چند روز بيشتر از عمر مباركشان را در اين شهر نبودند، اما با ورود ايشان، قم، محور عالم تشيع قرار گرفت.

يكي از تعابير معصومين در مورد قم اين است كه فرموده اند: "يكي از درهاي بهشت براي اهل قم است". ايران داراي صدها شهر است، چگونه است كه اين تعبيرر در مورد قم بيان شده است. حال آنكه در مورد خراسان چنين نفرمودند. امام فرمودند: "للجنة ثمانية ابواب و واحد منها لا هل قم" يا اينكه فرمودند: "اگر قمي ها نبودند دين ضايع مي شد". در اين مورد بايد به زمان گذشته و زمان حضرت معصومه عليها السلام برگرديم و بينيم قمي ها چه خدمتي به جامعة اسلامي كرده اند كه امام اين گونه مي فرمايند.

و يا در روايت ديگري است كه : "سلام الله علي اهل قم" ، "خداون متعال بركات را بر آنها نازل مي كند"، "خداوند بلاد و شهر آنها را بوسيلة فرستادن باران آباد مي كند"، خداوند متعال سيئات قمي ها را به حسنات تبديل مي كند"، مردم قم اهل ركو و سجود و قعود و اهل قيام و راز و نياز هستند"، "مردم قم از فقها هستند، العلماء الفهماء هستند"."مردم قم اهل الداريه هستند، اهل الروايه هستند. حسن العباده هستند". در تعبيري ديگري است كه امام مي فرمايند: "في قم شيعتنا و موالينا؛ شيعيان و پيروان و هوادران ما در قم هستند". يا در روايت ديگريست كه فرمودند: "مي دانيد چرا به قم، قم مي گويند: "لان اهلها يجتمعون مع قائم آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم ؛ آنان به همراه مهدي آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم قرار ميگيرند و به اين امر استقامت مي ورزند و ياريش مي كنند." امام صادق عليه السلام در مورد قمي ها مي فرمايند:" اهل قم انصارنا"، در روايت ديگريست كه : "خداوند متعال حساب اهل قم را در همان قبر كه هستند رسيدگي كرده و به سوي بهشت سوقشان ميدهد".

در روايت ديگر است كه : "اهل قم مغفور لهم؛ آنها مورد آمرزش خدا قرار گرفته اند". در روايت ديگريست كه : "تربة قم مقدسه . اهلها منا؛ اهل قم از ما هستند ما نيز از آنها هستيم". در روايت ديگر است كه : "قم بلدنا؛ قم شهر ماست".

تعبير هفدهم و هجدهم اين است كه: "مردم قم انصار امام زمان (عج) هستند". "مردم قم حق ما را مي شناسند" (كه رعايت حق و ناحق امر بسيار مهمي است). در بعضي روايات دارد كه : "خداوندا مردم قم را از هر فتنه درو نگه دار، آنها را از هر مشكلي نجات ده." اين دعاهائي است كه معصومين در حق اهل قم داشته اند. يا اينكه امام رضا عليه السلام به بعضي از قمي ها كه بر آن حضرت وارد مي شوند، مي فرمايند: "انتم شيعتنا حقا؛ شما به حق پيروان ما هستيد". در آخرين تعبير (كه به نظر من رسيده) ، امام مي فرمايند كه : "انهم عن النجباء؛ قمي ها مردم نجيب و شريفي هستند".

اين تغبيرات در مورد كدام مردم غير از مردم سرزمين ايران وارد شده است؟! در سرزمين ايران نيز نسبت به مردم كدام شهر اين تعابير كه در مورد قم وارد شده است آمده؟! معصومين عليهم السلام راجع به قم و اهل قم مدام مطالبي را عنوان كرده اند و براي ايجاد يك پايگاه بسيار عظيم، قوي و بزرگ و مهم زمينه سازي نمودند، تا در آينده از اين پايگاه، حركت و نهضت علمي شروع شود و همان طور هم شد.

با تشريف فرمايي حضرت معصومه عليها السلام ، عده اي از اولاد معصومين عليه السلام، برخي از شاگردان امام موسي بن جعفر عليه السلام، اشعري ها، همچنين علوي ها به قم هجرت كردند و از همان زمان قم شروع به رشد كردن نمود. نوشته اند كه در قم و كاشان هر يك، چهارصد امامزاده وجود دارد. همه اين بزرگواران بعد از هجرت حضرت معصومه عليها السلام به اين سو آمده اند. متأسفانه دشمنان نگذاشتند كه حضرت معصومه به حيات پربركت خود ادامه دهند همان گونه كه حضرت زهرا عليها السلام ار نگذاشتند! ايشان بايد منشأ آثار و بركات بسيار عظيمي در تاريخ اسلام مي شدند، چون ما مطمئنيم كه ايشان به مرگ طبيعي از دنيا نرفتند و اگر حضرت (كه در آن زمان حدود 35 سال عمر مباركشان بود) زنده مي ماندند چه آثار و بركاتي عالم اسلام را فرا مي گرفت، خدا مي داند. ولي به هر حال آثار و بركات خود را باقي گذارند. معصومين عليهم السلام بدنبال پايگاه بودند و بحمدالله آن پايگاه تأسيس شد. امام صادق عليه السلام خبر دادند كه : "زماني برسد كه قم حجت بشود بر تمام خلايق در زمان غيبت امام زمان (عج) اگر اين نشود، زمين اهلش را فرو مي برد". امام صادق در خبري ديگر فرموده اند كه : "در آينده علم از كوفه و نجف به قم منتقل مي شود و فرمودند: قم معدن علم و فضل مي شود".

آيا مي توان در اين سخن شك كرد؟ آيا حركت عظيم انقلاب اسلامي كه دشمنان را وادار به مطالعه اي ديگر از اسلام نمود، از كجا آغاز شد؟، مگر غير از قم بود؟ امام امت رحمه الله حركت عظيمي را رهبري كردند، كه در تاريخ نمونه نداشته است. بعد از خلافت اميرالمؤمنين عليه السلام هيچ يك از ائمه اطهار عليه السلام خلافت نكردند، (جز شش ماه خلافت امام حسن عليه السلام) ؛ امروز در دنيا مات و متحير اس كه اين انقلاب، از كجا آغاز شد؟ از كجا رهبري شد؟ تغذيه شد؟ مگر غير از قم بود؟! اينكه فرموده اند: "در زمان غيبت از قم معارف اسلام به تمام دنيا سرازير خواهد شد"، به بركت انقلاب اسلامي تحقق پيدا كرده است. تمام اين مسايل روشن مي كند كه چرا حضرت معصومه عليها السلام ايران را انتخاب كردند؟ و چرا به قم آمدند؟ اگر دشمن اجازه ادامه حيات به حضرت مي داد بهتر روشن مي شد كه اين حركت، چه حركتي بود، آغاز و جرقه اش با حضرت معصومه عليها السلام بود و سپس به وسيله علماي بزرگي كه آثار و بركاتشان در دنيا ظاهر شده است، ادامه يافت.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركات