نام و القاب قم در عصر اسلام


نام قم به همين صورت دراخبار و احاديث، و نيز در آثار تاريخي از قرن سوم هجري به بعد از قبيل"تاريخ يعقوبي" و"اخبارالطوال دينوري" و"فتوح البلدان بلاذري" و"تاريخ طبري" و كتابهاي"مسعودي" و"ثعالبي" و عموم كتب مسالك و ممالك آمده است و علي القاعده نويسندگان اين آثار، مطالب مربوط به قم را از آثار قديم تر نقل كرده اند و ناگزير در آنها هم اين كلمه به همين صورت وجود داشته است.



مثلا بلاذري كه خود از نويسندگان قرن سوم است و فتح قم را به دست ابوموسي اشعري در سال 23 هجري، در"فتوح البلدان" ذكر كرده مسلما در مآخذي قديمي اين كلمه را به شكلي كه نقل كرده بوده ديده است.



از اين گذشته در حديثي كه ابوموسي اشعري از حضرت اميرالمؤمنين(ع) روايت كرده و ابن الفقيه آن را در كتاب خود آورده است، نام قم همين شكل و صورت را دارد.



خلاصه حديث مزبور اين است كه ابوموسي گفت از اميرالمؤمنين علي(ع) پرسيدم كه سالم ترين و بهترين سرزمينها كجا است؟ فرمود: سرزمين جبل(1)و از جبل، قصبه قم.(2)



از مجموع اينها مسلم مي شود كه شهر قم از زماني كه مسلمانان آنان را فتح كردند، همين نام بر آن اطلاق مي شده است. و اما اينكه اصل كلمه قم در فارسي چه بوده؟ بايد نخست به اين نكته توجه كرد، كه پس از فتح ايران به دست مسلمانان نام بسياري از شهرها و اماكن ايران را تغيير دادند، به نوعي كه به زبان عربي نزديك باشد، مثلا گاف فارسي را به جيم وكاف را به ق بدل كردند.



از اين قبيل است: زنجان و بروجرد كه در اصل زنگان و بروگرد بوده و قزوين كه اصل آن كژوين است و گاهي در كلمه تغيير كلي مي دادند، مانند قَرميسِين كه عربي شده كرمانشاهان است.



در زمانهاي بعد تعدادي از شهرها به همان تلفظ تغيير يافته باقي ماند مانند: زنجان و قزوين و در بعضي ديگر تلفظ عربي تنها در نوشته هاي عربي به جا ماند، و در فارسي اصل فارسي معمول گرديد، مانند قرميسين كه در آثار عربي به اين شكل است و در فارسي همان كرمانشاهان تلفظ مي شود، و جربادقان عربي شده كلمه گلپايگان كه در تلفظ مردم ايران رواج پيدا نكرد.



بنابر مطلب مذكور، روشن مي شود كه كلمه قم، در اصل كم بوده كه طبق قاعده تعريب كاف به ق بدل شده است(و به احتمالي در اصل كمب بوده است) و اما اينكه لفظ كم داراي چه معني يا معانيئي مي باشد، بر نويسنده معلوم نيست، جز احتمالي كه صاحب تاريخ قم داده كه كم در اصل كومه بوده و كومه به معني اطاقك يا پناهگاه موقت و محقر است.(3)



همانطور كه در تاريخ قم ذكر شده، در ايام قديم، سرزمين قم محلِ جمع شدن آب رودانار(همين رودخانه فعلي كه از وسط شهر مي گذرد و به رود اناربار معروف است) بوده و آب از هيچ طرف رهگذري نداشته است، و در اطرف و جوانب آن به واسطه فراواني آب، علفزار و مرغزار بسياري بوده است كه چوپانان رفته رفته اطراف آن زمين چادر زدند و خانه ها بنا كردند.(4)



(و به اين ترتيب آباداني قم شروع شد) و اين خانه هاي كوچك را همانطور كه گفته شد در فارسي كومه گويند و كلمه كومه به تدريج به صورت كوم و كم در آمد و در تعريف ك بدل به ق شد.(5)



وجهِ ديگري هم درباره اصل كلمه قم معروف است و"سمعاني" و"ياقوت" آن را ذكر كرده اند و آن اين است كه لفظ كم به وسيله اشعريها از كمندان(6)يكي از قلعه هاي تشكيل دهنده شهر قم گرفته شده و براي تخفيف جزء دوم آن را حذف كرده اند؛ اين وجه به دليل هاي زير، صحيح به نظر نمي رسد:



1ـ مردم قم امروز كلمه كميدان را به فتح كاف و كسر ميم تلفظ مي كنند و الف آن را به واو بدل مي كنند و كَمِدون مي گويند و قطعي است كه اين تلفظ قديمي و اصلي كلمه است و اگر كلمه قم از كم كه جزء اول كلمه كَمِيدان است گرفته شده باشد بايد به فتح كاف تلفظ شود كه غلط محض است.



علت اينكه كلمه كميدان هنوز در زبان مردم قم استعمال مي شود اين است كه پس از مدفون شدن حضرت معصومه(ع) در قم، به تدريج شهر از سمت شرق و شمال به طرف غرب و جنوب كشيده شد و محله هاي قديمي كم كم از ميان رفت و به زمين هاي زراعي تبديل شد كه اكنون مي توان جاي هر قسمت را مشخص كرد. و يكي از آنها كَميدان است كه امروز زميني مزروعي و متصل به شهر مي باشد، و نهري مخصوص از رودخانه دارد كه قطعا اين نهر از قديم به اين محل اختصاص داشته است.(7)نهر مزبور در زمان حاضر از خيابانها و كوچه هاي بخش دو قم(سمت رودخانه) عبور مي كند.



ضمنا اين مطلب نيز ناگفته نماند كه ياقوت و پاره اي ديگر از نويسندگان به جاي كَميدان، كمندان گفته اند و اين، با توجه به تلفظي كه از كلمه مزبور هنوز باقي است مسلما تحريفي بيش نيست.



2ـ كَميدان بزرگترين قسمتهاي قم بنوده است تا نام آن بر مجموع قلعه هاي هفتگانه اطلاق شده باشد و همانطور كه يعقوبي گفته است قسمت بزرگتر قم منيجان بوده كه يكهزار خانه در‌ آن وجود داشته است.(8)



3ـ قبلا گفته شده است كه لفظ قم، قبل از آمدن اشعريها نام اين شهر بوده و شواهد متعدد براي اين امر ارائه گرديده است.



4ـ‌ مؤلف تاريخ قم گويد: اينكه قم از كميدان گرفته شده از اختراعات"حمزه اصفهاني" است(دركتاب اصفهان)، زيرا كه نام قم به انفراد، و نام كميدان به انفراد، و هر دو با هم در ايام القديم بوده و شنيده شده است.(9)

پاورقي

(1) جبل در نزد ايرانيان به عراق معروف است و آن نواحي ميان اصفهان و زنجان و قزوين و همدان و دينور و كرمانشاه و ري ميباشد.(معجم البلدان در كلمه جبال).



(2) مختثر البلدان صحفه 264، قسمتي از متن خبر اين است:

"...اسلم المواضع يؤمئذ قصبه قم، تلك التي يخرج منها انصار خير الناس اباً واما وجداً وجدً وعماً وعمهً تلك التي تسمي الزهراء".

(سالمترين مكانها در آن روز، قصبه قم است كه ياران بهترين مردم از جهت پدر ومادر و جد و جده و عم و عمه، از آن برمي خيزند,‌آن سرزمين است كه زهراء ناميده مي شود).

در روايت ديگري از اميرالمؤمنين (ع) كه دركتاب النقض صفحه 166 ذكر شده نيز نام قم آمده است:

"سلام الله علي أهل قم، ورحمه الله وبركاته علي اهل قم يسقي الله علي بلادهم الغيث وينزل الله عليهم البركات و يبدل سيئاتهم حسنات هم اهل ركوع و خشوع و قيام و صيام، هم الفقهاء العلماء الفهماء، هم اهل الدرايه و الروايه..."

(سلام خدا و رحمت و بركات او بر اهل قم باد، خداوند بر سرزمينهاي آنان، باران رحمت خود را فرومي فرستد و بركات را بر آنان نازل مي كند، گناهان آنان را به حسنات بدل مي سازد، آنان اهل ركوع و سجود و خشوع و اهل به پا داشتن نماز و روزه هستند، آنان فقيهان و عالمان و مردمان فهيم و اهل روايت هستند).



(3) امروز هم در قم به گودال يا پناهگاه صيادان، كومه مي گويند.



(4) صفحه‌ 22.



(5) مؤيد نظر مزبور اين است كه در نسبت به قم، كميچ هم گفته مي شده است كه شايد مأخوذ از لهجه مازندراني قديم باشد كه بعد از ياء نسبت چ مي آورده اند، بعدا در ضمن ذكر مدارس قم خواهيم گفت كه يكي از آنها به نام مدرسه‌ ابوالحسن كميچ بوده است(احتمال اينكه كميچ مأخوذ از لهجه مازندراني باشد!، درتعليقات كتاب النقض ذيل صفحه 226 آمده است.)



(6)‌ گويا كمندان تحريف كلمه كميدان است.



(7) در"تاريخ قم" تأليف در يكهزار و كسري پيش"، از اين نهر نام برده شده است.



(8) البلدان: ص 40.



(9) تاريخ قم: ص 225.