چرا قم را، قم ناميدند؟


اقوال مختلفي در اين مورد وجود دارد كه به بعضي از آنها اشاره مي شود:



1ـ قم را قمسارة بن لهراسب بنا كرد و نام قم را قمساره گرفته شده است.



2ـ پيامبر(ص) در شب معراج، ابليس را ديد كه در آن جا(قم) نشسته و سر به زانو نهاده است، پس فرمود:"قم، يا ملعون؛ اي ملعون، برخيز". از آن به بعد سرزمين قم را ـ كه به"ارض جبل" مشهور بود ـ‌ قم ناميدند.



3ـ حمزة اصفهاني مي گويد: چون اعراب اشعري به قم آمدند در اطراف قم در خيمه هايي از مو، ساكن شدند. آنان در صحرا، هفت دِه ساختند به نامهاي: ممجان، قزدان، مالون، جمر، سكن، جلنبادان و كُميدان. چون اين هفت ده وسعت يافت و به يكديگر نزديك شد از نامهاي هفت ده، نام قريه كميدان را برگزيدند و به مجموع اين هفت ده، كميدان گفتند. پس از مدتي آن را به اختصار"كُم" ناميدند.



مؤلف تاريخ قم، وجه تسميه حمزه را نمي پذيرد و دليل مي آورد كه هم نام قم به تنهايي و هم نام كميدان به تنهايي ـ هر دو با هم ـ در قديم شنيده شده است.



4ـ وجود آب رودخانه اناربار، باعث شد كه مردم در اين ناحيه، تمركز يابند به طوري كه نوشته اند: قم مجمع آبهاي اناربار بود و به سبب گياه و علف، صحرانشينان وچوپانان احشام خود را در آن جا رها كردند و خيمه ها و خانه ها ساختند، خانه هايي از چوب و گياه. آن خانه ها را"كومه" ناميدند بعد تخفيف دادند و گفتند: كم و بعد آن را معرب گردانيدند و گفتند: قم، چرا كه در لغت عرب گودالهاي پر آب را"قمقمه" مي گويند و چنين گودالهايي در اين ناحيه، فراوان بود. لذا نام قم بر اين شهر تثبيت شد.



5ـ بعضي گفته اند: در مقابل تيمره(ديمره) و برق رود، چشمه اي قرار داشت بسيار پر آب، كه به آن"كُب" مي گفتند و آبي كه در زمين قم جمع مي شد از اين چشمه بود. رودخانه اي كه در آن چشمه مي آمد"كُب رود" نام داشت. سپس كب رود معرب گشت و"قمرود" ناميده شد و آن محل را به مناسبت نام آن رودخانه، قم گفتند.