خلاصه اي از زندگاني قاضي جهان


وي در بامداد پنجشنبه 12 محرم سال 888 ه . ق. در قزوين متولد شد. در «تذكره هفت اقليم» راجع به وي آمده كه او در هرات بوده و اشرار و افراد نمام نزد شاه طهماسب صفوي رفتند و گفتند كه قاضي جهان نسبت به شاه استخفاف ورزيده است و لذا شاه مزبور ناراحت شد و حكم كرد كه وي را مقيّد، به قزوين آوردند. چون كسي شهادت بر عليه قاضي جهان نداد، شاه از خون وي درگذشت و در يك قلعه او را حبس نمود تا او را مرگ فرا رسيد و بعد از اين قضيه برادر بزرگ تر وي كه نامش ذكر نشده، به نجف اشرف گريخت.(77)



اگر مطالب فوق درست باشد، معلوم مي شود كه وزارت وي قبل از آن قضيه بوده است علاوه به نظر مي رسد كه آن مطالب درست نباشد و در «احسن التواريخ» روملو آمده كه قاضي جهانِ وكيل از سادات قزوين در دولت شاه طهماسب وزير بود كه جامع اسباب قابليت و استعداد بود و نظير نداشت. او داراي شأني رفيع و طبعي لطيف و خير خواه و حلال مشكلات و راه گشاي معضلات و داراي فضايلي چون فطانت و كياست و جودت فهم و حدّت ذكا و روحي بلند بوده و در مباحث علمي نظر و نكته سنجي خاصي داشت وي از انشايي لطيف و خطي خوب برخوردار بود و در عبارت پردازي، ماهر و در تقرير مطالب با بهره جويي از بهترين عبارات و موجزترين بيان و استعاره كلمات لطافت كلام و بيانش آشكار بوده است؛ چنان كه احكام مسوّده او لازم الاطاعة بوده است. او عدالت پيشه و رعيت پرور و داراي خوف و خشيت الهي و داراي حسن سلوك بوده و با جميع خلايق در كمال تواضع و فروتني برخورد مي نموده است.



در اوايل، قاضي جهان ملازم قاضي محمد كاشي (كاشاني) بود و بعد از آن در ايام وكالت ميرزا شاه حسين به اتفاق خواجه جلال الدين محمد تبريزي، وزير ميرزا شاه حسين شد كه مشتركاً وزارت را اداره مي كردند. بعد از احراق خواجه جلال الدين محمد، منصب وزارت مستقلاً به قاضي جهان تفويض شد. او هنگام نزاع طايفه تكلو با استاجلو كه به قتال و جنگ انجاميد، به گيلان افتاده و مدتهاي مديد محبوس و مقيد نزد مظفر سلطان پسر امير حسام الدين بود و اين به خاطر عداوت قديمي بوده كه با قاضي جهان داشته است و او را اهانت و آزار بسيار رساند و چون بين قاضي جهان و سلسله نوربخشيه خصومت ديرينه بود، مظفر سلطان كه خود را مريد آن سلسله مي دانست، از ناحيه آنها تحريك شده و بر اذيت و اهانت و آزار خود به قاضي جهان مي افزود و چون مظفر سلطان مُرد، ديگر باره قاضي جهان از گيلان رهايي يافته، بيرون آمد و با كمك و مشاركت امير سعدالدين عنايت الله خوزاني دوباره به منصب وزارت شاه طهماسب رسيد و او پيوسته مورد كسر حرمت و اهانت نزد شاه قرار مي گرفت تا اينكه دشمنيها تمام شد و او در منصب وزارت مستقل شده، مدت پانزده سال بر وفق اراده اوقات گذرانيد و وزارت نمود. در اواخر عمر كه حدوداً هفتاد يا هشتاد ساله بود، ضعف پيري به او غالب و وزارت را مستقلاً نمي توانست اداره كند؛ لذا ترك مهمات ديواني كرد و از منصب وزارت استعفا نمود و رخصت خواست تا در تنهايي به عبادت و دعا بپردازد. اگر چه بعدها از اين كار خود پشيمان شد، اما ديگر پشيماني به حال او سودي نكرد و به وزارت باز نگشت. از اين رو، در قزوين رحل اقامت انداخت و در آنجا متوطن شد.



به شاه طهماسب رساندند كه قاضي جهان بعضي از قُراي وقفي را مدت مديدي است كه به تصرف شخصي خود درآورده است. شاه دستور داد كه با بدترين وجه آن محال را از تصرف وي درآورده و اجرة المثل گذشته را كه تصرف نموده از او بگيرند، قبل از اينكه اين دستور به اجرا دربيايد، او خود را به نزد شاه رسانيد و شاه به عجز و پيري و ضعف حال او و پريشاني احوال او دلش سوخته، او را چيزي نگفت و به رسم سيورغال مبلغي نيز به او داد و به او رخصت داد تا به قزوين باز گردد.



قاضي جهان در شامگاه جمعه 17 ذوالحجه سال 960 ه . ق. يعني ده سال بعد از بناي ديواره كاشي بر گرد مرقد پاك حضرت فاطمه معصومه عليهاالسلام در زنجان رود وفات كرد و او را در شاهزاده حسين دفن نمودند.(78)



اما توصيف ديواره كاشي كه قاضي جهان اعتمادالدولة بر گرد مرقد مطهر حضرت فاطمه عليهاالسلام بنا نهاده است، طبق توصيف «تربت پاكان» چنين است:



«گرداگرد مرقد منور ديواره اي به بلندي دو متر، و درازا و پهناي تقريبي 80/4*40/4 متر قرار دارد كه آن را اعتمادالدولة قاضي جهان حسيني در سال 950 ه . ق. بنياد نهاده و با كاشي معرق آراسته است. اين ديواره اكنون با ضريح سيمين پوشيده است.



زمينه كاشيهاي مزبور لاجوردي و با نقش و نگار، و در قسمت بالاي ديواره كتيبه اي است به ثلث سفيد با پهناي تقريبي بيست سانتي متر و با اين متن:



اللهم صل علي النبي محمد المصطفي و صل علي الامام علي المرتضي و صل علي سيدة النساء العالمين (كذا) و... [در اين قسمت نام حسنين عليهماالسلام بوده كه در پشت در طلا واقع شده ]و صل علي الامام زين العابدين و صل علي الامام الباقر محمد و صل علي الامام الصادق جعفر و صل علي الامام الكاظم موسي و صل علي الامام علي الرضا و صل علي الامام محمد التقي و صل علي الامام علي النقي و صل علي الامام العسكري و صل علي الامام التمام محمد المهدي الهادي صاحب الزمان و خليفة الرحمن القائم بالحق الداعي الي الصدق المطلق صلوات الله عليه و عليهم.



اتفق عمارة هذه الروضة المنورة المقدسة التي شرفتها سمية قرة عين النبي فاطمة بنت مولانا و سيدنا ابي ابراهيم ابن جعفربن محمدبن علي بن الحسين اخوه الحسن بن علي بن ابي طالب و عمة محمد التقي و علي النقي و الحسن الزكي و محمد المهدي صاحب العصر و الزمان و خليفة الرحمن [في زمن ] باسط مهاد الامن و الامان ماحي الكفر و الطغيان ناشر العدل و الاحسان هادي الخلائق الي اشرف الاديان السطان ابن السلطان ابوالمظفر طهماسب بهادر خان خلد الله تعالي ملكه و سلطانه و افاض علي العالمين بره و احسانه و ابد ظلال معدلته علي مفارق المسلمين الي يوم الدين. كتبه علي الحسيني سنة 950.



در هر يك از سه ضلع شمالي و جنوبي و شرقي دو چهار گوشه مستطيل براي ديده شدن مرقد منور به جاي گذارده شده و اكنون جز آن در قسمت پايين پا (شرقي) به مقدار يك در براي ورود به داخل روضه مقدس باز و مرقد شريف به درستي و كمال نمودار است.



در جانب راست اين درگاه، در آغاز بدنه شرقي ميان تزيينات نقش و نگار، كاشي ترنجي اي است چهار گوشه كه در ميان آن اين عبارات به ثلث ديده مي شود:



امر ببناء هذالعمارة...



اعتمادالدولة القاهرة القاضي جهان الحسيني».(79)

پاورقي



77) ر. ك: «تذكره هفت اقليم» ص 1082.

78) ر. ك: «احسن التواريخ» روملو، صص 376 - 373؛ «تربت پاكان» ج 1، ص 23 پاورقي ش 4؛ «آثار الشيعة الامامية» عبدالعزيز جواهر الكلام، صص 97 - 96.

79) تربت پاكان» ج 1، صص 51 - 50.