شاهزاده ابراهيم(بخشي)


بقعه شاهزاده ابراهيم سابقا ‌در يك كيلومتري خارج شهر بود(569)، كه اكنون در اثر گسترش و توسعه قم در ميان شهر قرار گرفته كه به اين نام دو امامزاده در داخل شهر قم وجود دارد:



الف: امامزاده ابراهيم(بخشي) واقع در خيابان امامزاده ابراهيم، كه الآن در حالات و نسب وي بحث خواهيم كرد.



ب: امامزاده ابراهيم واقع درگلزار شهداء جنب بقعه منسوب به علي بن جعفر(ع) كه مفصلا درحالاتش سخن رانده شد.



اما مدفون در بقعه مورد نظر چه كسي مي باشد، ميان علماء انساب و مورخين اختلاف است كه عبارتند از:



مرحوم ناصر الشريعه در كتاب(570)خود سه احتمال داده است كه چنين است.



اول: احتمالا ابراهيم بن محمد بن حسن بن ابراهيم بن احمد بن موسي بن ابراهيم بن موسي بن جعفر(ع) باشد.



دوم: احتمالا محمد بن حسن بن احمد بن اسحاق بن ابراهيم بن احمد بن موسي بن ابراهيم بن موسي بن ابراهيم بن موسي بن جعفر(ع) باشد.



سوم: يا اينكه محمد اسحاق بن موسي بن اسحاق بن ابراهيم بن موسي بن ابراهيم بن موسي بن جعفر(ع) باشد كه دلائلي بر ضعيف بودن احتمالات بالا داده مي شود كه اولا در شماره يك اصلا در كتب انساب فرزندي براي احمد بن موسي بن ابراهيم بن موسي بن جعفر(ع) بنام ابراهيم ذكر نشده وصاحب كتاب الشجره المباركه(571) و كتاب فخري(572)هم اعقاب احمد بن موسي الثاني بن ابراهيم بن موسي بن جعفر(ع) را از چند فرزند ديگر بنامهاي:



الف: علي ابومحمد الاحول كه سيد طالبيين در عراق بوده كه زهد او مثل زهد حضرت امام علي(ع) تشبيه شده است(573).



ب: حسين ابو عبدالله كه اهل قرآن و حديث بود.



ج: و اسحاق الازرق كه در بغداد مي زيست.



ث: محمد ابوالحسن در ري مي زيسته و عقب او هم بسيار قليل مي باشد.



اما در شماره دوم كه نوشته شده موسي بن ابراهيم بن موسي بن ابراهيم بن موسي بن جعفر(ع) در هيچيك ازكتب انساب(574)براي ابراهيم الثاني فرزندي بنام موسي ثبت نگرديده لذا اين احتمال هم پذيرفته نمي شود.



اما در احتمال سوم گفته شده محمد پسر اسحاق بن موسي بن اسحاق در اين بقعه دفن است دليلي بر آن اقامه نگشته و مجرد احتمال و يا اينكه چون پدر محمد جناب شاهزاده اسحاق بن موسي بن اسحاق بن ا براهيم بن موسي بن ابراهيم بن موسي بن جعفر(ع) در بقعه(ميم) از قراي اطراف قم دفن مي باشد را نمي توان دليل بر مدفون بودن فرزند وي در اين مكان تصور كرد، پذيرفته نمي شود خصوصا دلائلي بر مدفون بودن دو شاهزاده از پدر و پسر در دست است كه جناب علامه نسابه حضرت آيه الله العظمي سيد شهاب الدين مرعشي النجفي و علامه نسابه عباس فيض بر آن تصريح نموده اند.



اما مرحوم فيض به نقل از مرحوم علامه نسابه مرعشي النجفي در كتابش(575)نوشته كه؛ در اين بقعه دو امامزاده جليل(پدر و پسر) به اسامي ابي جعفر محمد بن محسن بن ابراهيم عسكري بن موسي ابي السبحه ابن ابراهيم المرتضي بن امام موسي كاظم(ع) و فرزندش شاهزاده ابو اسماعيل ابراهيم مدفونند كه بواسطه آثار تأليفي شاهزاده ابراهيم اين بقعه و بارگاه به نام وي شهرت يافته است.



و در كتيبه ايوانچه مدخل بقعه هم حالات و آثار اين دو شاهزاده با استخراج نسب از مرحوم آيه الله العظمي مرعشي(ره) بر روي كاشيهاي ملون چنين نوشته شده است:



"بسم الله الرحمن الرحيم در اين بقعه مباركه بطوريكه آقاي ابوالمعالي شهاب الدين مشهور بالنجفي الحسيني الحسني المرعشي تعيين نموده اند دو نفر از خاندان حضرت رسالت يكي سيد جليل ابو اسماعيل ابراهيم بن ابي جعفر محمد بن ابيطالب المحسن بن ابي الحسن ابراهيم العسكري ابن موسي الثاني ابي السبحه بن ابراهيم المرتضي ابن سيدنا و مولينا الامام موسي بن جعفر(ع) و ديگري سيد ابوجعفر محمد پدر بزرگوار ايشان مدفون مي باشد.



و سيد ابوجعفر محمد با عم خود اسحاق كه بين ساوه و آوه در بقعه معروف بشاهزاده اسحق مدفون است از عراق عرب مهاجرت بقم نمودند نظر به اينكه شاهزاده ابراهيم از بزرگان علماء و محدثين بوده و كتب بسياري از جمله كتاب الامامه و كتاب القضاء و غير هما تأليف نموده بقعه منوره به اسم ايشان مشهور شده و فوت شاهزاده ابراهيم در حدود سنه چهار صد هجري و ساختمان اين روضه منوره بنا بفرمايش صاحب منتقله الطالبين و بطوريكه در سفرنامه خوزستان مرحوم نجم الدوله حاجي ميرزا عبد الغفار خان مهندس نوشته شد بين سنه هفتصد و هشتصد هجري بوده است و جناب مستطاب آقاي حاجي حسينعلي گرجي آشتياني باني شده بسعايت جنابان حاجي ميرزا محمد و حاجي ميرزا محمد علي اخوان شاكري خرازي قمي به تعميرات اين بقعه اقدام و در اول شهر رجب هزار و سيصد و پنجاه هفت هجري قمري تعميرات آن خاتمه يافت اميد است كه مؤمنين و زائران اين آستان باي و ساعي را از دعاي خير فراموش نفرمايند".



همانطوريكه از كتيبه فوق معلوم گشت، ديگر هيچ جاي ترديد نيست كه مدفون در اين بقعه دو شاهزاده(پدر و پسر) باشند خصوصا اينكه مرحوم علامه نسابه آيه الله العظمي مرعشي نجفي(ره) هم نسب اين دو شاهزاده را تصريح نموده اند.



پاره اي از حالات اجداد شاهزاده ابراهيم(بخشي)



قبل از آنكه وارد بحث شويم بايد متذكر شد كه در اكثر كتب تاريخي كه در زمينه امامزادگان قم نوشته اند، در كنار اسم شاهزاده ابراهيم كله بخشي را پيوست داده اند و براي اين مطلب هم حتي الآن در هيچيك از كتابهاي موجود دليلي را ثبت نكرده و اگر هم قائل به ملقب بودن آن شاهزاده به بخشي شويم لازم است كه در كتب انساب و يا تراجم و رجال اشاره اي شده باشد لذا احتمال داده مي شود كه ماده تاريخ بناء يا تعمير آن كلمه بخشي(912) بوده و براي فرق گذاشتن بين دو شاهزاده مدفون به اين نام كه قبلا اشاره شد ملقب به بخشي نموده و حتي الآن بعنوان شاهزاده ابراهيم بخشي خوانده مي شود.



همانطوريكه در سلسله نسب شاهزاده ابراهيم بيان گرديد جد اعلاي نامبرده هم جناب امامزاده واجب التعظيم ابراهيم الاصغر ملقب به مرتضي است كه بنا به عقيده نگارنده اين كتاب در شهر كاشمر مدفون مي باشد و حتي الآن هيچ مشهدي را با صفاتر از مجلل از بقعه متبركه اين امامزاده نديده، و چون حقير بارها به زيارت و عتبه بوسي آستان مبارك اين سيد جليل مشرف شده و انگيزه تأليف اين كتاب را چنانكه در مقدمه اين جلد نگاشته ام، خوابي بوده كه باعث شد در پيرامون امامزادگان ايران تحقيق نمايم مي باشد.



بهرحال در اينجا مختصري از حالات اين سيد جليل القدر را بخوانندگان عزيز تقديم مي نمايم و زندگاني و شرح مبسوط و كيفيت خروج و هجرتشان به مرو را در مجلدات بعدي اين كتاب كه منحصر به حالات امامزادگان و بقاع متبركه در استان پهناور خراسان مي باشد ارجاع خواهيم داد.



ابراهيم اصغر ملقب به مرتضي فرزند حضرت امام موسي بن جعفر(ع) سيدي بزرگ و با سخاوت و شجاع بوده و سيد تاج الدي در غايه الاختصار او را شيخي كريم و بزرگوار توصيف نموده است و حضرت امام موسي كاظم(ع) قبل از ولادتش خبر داده كه يكي از همسرانم فرزندي خواهد آورد كه در ميان فرزندانم در سخاوت و شجاعت و عبادت كسي از او پيشي نخواهد گرفت، ابراهيم اصغر جد سيد رضي و سيد مرتضي است زيرا اين دو برادر فرزندان ابي احمد نقيب حسين بن موسي بن محمد بن ابراهيم بن موسي بن جعفر(ع) مي باشند.



بايد توجه داشت كه چون ابراهيم اكبر صاحب ابي سرايا خروج نمود، و جنگهائي داشته است لذا مورخين نوعا هر مطلبي را كه با نام ابراهيم مطرح شده بنام ابراهيم اكبر كه امير مكه و يمن بوده به حساب آورده اند، درحاليكه چنين نيست بلكه هر جا كه از تقوي و عبادت و سخاوت تعريف شده مربوط به ابراهيم اصغر(مرتضي) مي باشد و حتي اشتباها لقب مرتضي را به امير يمن داده اند. ابراهيم المرتضي بن موسي الكاظم(ع) بنابر قولي در سال 210 هـ .ق در بغداد زندگي را بدرود گفت(576)ولي نظر نگارنده اين كتاب چنين است كه چون وي به امامت برادر بزرگوارش امام رضا(ع) قائل بوده و از حضرتش حديث نقل مي كرده و در مجالس علنا مردم را به امامت برادر بزرگوارش امام علي بن موسي الرضا(ع) دعوت مي نموده لذا چون مأمون عليه اللعنه اساس حكومت خود را در خطر مي ديد، اين سيد جليل القدر را تحت الحفظ به مرو دعوت نموده و عاقبت وي را با زهر شهيد مي نمايد(577).



پس معلوم گرديد كه حضرت امام موسي كاظم(ع) را دو پسر بنام ابراهيم بوده كه مرحوم علامه سيد بحرالعلوم و ديگر علماء انساب و رجال و مورخين در كتبشان به آن تصريح نموده اند و جناب سيد بحرالعلوم چنين اضافه مي كند كه ظاهرا امام كاظم(ع) دو پسر بنام ابراهيم داشته بدليل نص صاحب كتاب عمده الطالب و غير او از علماي انساب و اينكه دانشمندان انساب از ديگران داناترند بعلاوه گفتار ديگران صراحت بر انحصار ندارد و لذا معارض نمي باشد مخصوصا كه صاحب عمده الطالب ابراهيم اكبر را پيشواي زيديه وكسي كه در يمن خروج كرد معرف مي نمايد و او بود در بغداد به دست مأمون مقتول گشت(578).



در كتاب(منتهي الآمال)(579)بنقل از عمده الطالب مسطور است كه ابراهيم اصغر بن امام موسي كاظم(ع) ملقب مرتضي مادرش ام ولدي بوده از اهل نوبه و زنگبار و اسمش نجيه يا نجيبه مي باشد كه عقب او از دو پسرش بوده است.



چنانچه بالا گفته شد جناب ابراهيم الاصغر المرتضي بنابر قول دو فرزند بنام موسي مكني به ابي سجه و جعفر و بنابر قول ديگر سه فرزند همان دو باضافه اسماعيل دارا بوده است(580).



ذكر حالات موسي ابي السبحه بن ابراهيم المرتضي،



جد سوم شاهزاده ابراهيم



معلوم گرديد كه براي امامزاده ابراهيم المرتضي دو و يا بنابر قولي سه پسر به اسامي، موسي الاصغر الثاني مكني به ابي السبحه، جعفر، و اسماعيل بوده است.



در كتاب منتهي الآمال(581)نوشته شده كه موسي ابي سبحه از اهل صلاح و عبادت و ورع و فاضل بوده است و روايت مي كرد حديث رااز اجدادش روايت سلسله الذهب را كه مي فرمود: خبر داد مرا پدرم ابراهيم كه گفت حديث كرد مرا كرد مرا اميرالمؤمنين(ع) از رسول خدا(ص) كه حضرت فرمود حديث كرد مرا جبرئيل(ع) از خداي تبارك و تعالي كه فرمود: لا اله الا الله دژ و حصار من است، پس هر كه بگويد آنرا دخل شود در حصار من كسي كه داخل شود در حصار من ايمن خواهد بود از عذاب من.



مرحوم شيخ عباس قمي اضافه مي كندكه جناب موسي ابي سبحه در بغداد فوت نمود و قبرش در مقابر قريش در جوار پدر و جدش مي باشد.



اما مرحوم عباس فيض دركتاب(582)خود به نقل از تاريخ قم چنين مي نويسد كه:"موسي بن ابراهيم المرتضي در سال دويست هجري همانسالي كه حضرت رضا(ع) از مدينه بطرف مرو هجرت فرمود در يمن عليه مأمون خروج كرد و دعوي امامت نمود و مدت سه سال در آنجا توقف داشت تا آنگاه كه حمدويه بن علي بن عيسي بن ماهان او را از يمن اخراج كرد و سپس بمكه معظمه آمد و مردم را بخلافت مأمون دعوت كرد و بالجمله حالات چندي بر او نگذشت تا ببغداد درآمد و در ماه ربيع الاول سال 221 هـ .ق در همانجا وفات يافت و در مقابر قريش مدفون گشت".



بايد گفت كه روايت فوق با قول مرحوم شيخ عباس قمي كه از تاج الدين ابن زهره حسيني فضائل موسي را نقل نموده كاملا بر عكس و تضاد دارد و مضافا در اكثر كتب هم از عبادت و ورع موسي خبر داده اند تا جائيكه وي بر اثر عبادت و گفتن ذكر به ابي السبحه ملقب گشته چگونه ممكن است كه وي دعوي امامت داشته باشد، شايد مؤلف تاريخ قم كه مرحوم عباس فيض از آن تبعيت نموده در ذكر اسامي آن اشتباهي صورت داده، چونكه دعوي امامت چنانكه خواهد آمد ابراهيم اكبر نموده بود و او بود كه بر عليه دستگاه خلافت مامون با ابوالسرايا در يمن خروج كرد و اگر هم مراتب فوق مبني بر خروج موسي البي السبحه حقيقت داشته باشد لازم است صاحب مقاتل الطالبين در بخشي كه راجع به خروج نمودن سادات در ادامه حركت ابو السرايا دارد در كتابش نقل مي نمود. بهرحال در كتاب انساب(583)مسطور است كه مسوي ابي سبحه را 32 فرزند بود كه هشت تن آنها عقب مانده كه به اساسي زير است:



1ـ ابو جعفر اعرج بنام محمد كه از علماي بغداد شمرده شده است 2ـ اباالحسن عسكري بنام ابراهيم 3ـ ابو عبدالله دينوري بنام احمد 4ـ ابو محمد بنام عبدالله 5ـ جعفر كه اين پنج تن در كوفه متوقف بوده اند 6ـ ابوالقاسم بنام عبيدالله 7ـ ابو عبدالله حسين 8ـ ابوالحسن دينوري بنام عيسي كه اين هشت تن داراي اعقابند(584).



9ـ ابوسليمان داود 10ـ ادريس 11ـ محمد 12ـ اسحاق 13ـ هارون 14ـ احمد الأصغر 15ـ اسماعيل 16ـ زيد 17ـ موسي 18ـ سليمان 19ـ محمد 20ـ ابومحمد حسن 21ـ عبد الوهاب 22ـ فضل 23ـ عبدالواحد 24ـ يحيي 25ـ علي 26ـ جعفر 27ـ ابوالفضل 28ـ عبدالودود 29ـ اسحق اصغر 30ـ ابوالعباس 31ـ قاسم كه اين بيست و چهار تن بدون عقب بوده اند.



در كتاب منتهي الامال(585)بنقل از كتاب عمده الطالب مسطور است كه اعقاب موسي ابي سبحه بن ابراهيم المرتضي از هشت فرزند او مي باشد كه از آنميانه چهار تن به اسامي ابوالقاسم عبيدالله، ابوالحسن عيسي، ابوالحسن علي و جعفر اعقاب اندك دارا بوده اند و چهار نفرشان هم كه محمد اعرج و احمد اكبر و ابراهيم عسكري ابوالحسن و حسين قطعي باشد اعقابي بسيار دارا مي باشند و فقط جناب داود بن موسي بن ابراهيم است كه اعقابي داشته اما منقرض گشته و بنابر احتمالي در طهران مدفون مي باشد كه حالاتش خواهد آمد.



اما ابراهيم ابوالحسن العسكري جد دوم شاهزاده ابراهيم، از پنج پسر عقب داشت كه عبارتند از:



1ـ اسحاق ابو عبدالله 2ـ قاسم الاشج 3ـ محمد ابو جعفر الرقعي الزنجاني 4ـ الحسين ابو عبدالله الكوفي 5ـ و المحسن ابوطالب، كه براي هر كدام عقبي است(586).



و براي محسن ابوطالب چند پسر عقب مانده كه من جمله آنها جناب شاهزاده ابي جعفر محمد پدر پسر سيد جليل القدر عالم، فاضل و محدث جناب شاهزاده ابواسماعيل ابراهيم مي باشد.



توصيف گنبد و بارگاه شاه ابراهيم(بخشي)



همانطوريكه گفته شد بقعه مورد نظر از بناهاي سنه هفتصد هجري است كه خالي از بيوتات بوده و فقط در اين دو قرن يعني(قرن 7و 8 هجري) بقاع و مشاهد متبركه بدون حجرات و بيوتاتي ساخته مي شد، كما اينكه درهمين شهر تعدادي از آن مشاهد موجود و توصيف آنها مفصلا بيان گشت.



بهرحال چون بقعه مورد نظر بر اثر جو و مرور زمان كهنه و فرسوده در ميان گورستاني مخوف و ناهموار قرار داشت و آب مصرفي زوار تنها از يك حلقه چاه سنگ بست به وسيله دلو و طناب تأمين مي گرديد وگنبد آنهم كه در سال 1310 هـ .ق قمري از ناحيه متولي وقت مرحوم آقا سيد علي نقي تعمير شده آجر كاري بود، در سال 1356 هـ .ق توسط آقاي حاج حسين گرجي آشتياني ساكن تهران تعمير و ايوان مدخل آن كاشيكاري وگنبد آن نيز به خشت كاشي فيروزه رنگ آراسته گشت.



و در سال 1377 هـ .ق بوسيله مرحوم دكتر احمد احسان كه طبيبي خير و بلند همت و ديندار بود از مسجد وحسينيه و آب انباري هم بر خوردار گرديد كه بناهاي ياد شده در جانب غربي شارعي است كه صحن بقعه را به خيابان شاه ابراهيم متصل ومرتبط ميسازد و هم اكنون در مسجد آن تعميراتي از سوي اوقاف انجام شده كه در آن اقامه نماز جماعت و برپائي كلاسهاي قرآن و مراسم عزا و ديگر برنامه هاي فرهنگي مذهبي بهره برداري مي گردد.



در مدخل به صحن بقعه دروازه و ايوان باشكوهي همراه با دوگلدسته، مزين به كاشي هاي گره اي الوان موجود مي باشد كه در بالاي درب بزرگ مدخل با خط نستعليق سفيدي در زمينه آبي بعد از بسم الله چنين نوشته شده:



"آستان مقدسه عالم جليل القدر حضرت امامزاده ابراهيم و پدر بزرگوار ايشان ابو جعفر محمد از احفاد امام كاظم(ع) بناي اين ساختمان در سال 1368هـ .ش توسط اوقاف و امور خيريه قم به اتمام رسيد".



در نتيجه افزايش بناهاي مزبور و پس از احداث سر درب و تعميرات مهمه ديگر كه خواهد آمد و دفن شهداي جنگ تحميلي در گورستان مجاور امامزاده در داخل صحن، توجه عمومي به مشهد شاه ابراهيم و با مساعي افراد خير در احداث وضوخانه و همچنين احداث بقعه ها و حجرات با تالارهاي جلو، بر فراز ستونهاي سنگي و آهني در دو ضلع جنوبي از ناحيه كسان مدفونين بعنوان مقبره هاي خانوادگي، همه باعث گرديد صحن بزرگ امامزاده از چند طرف محفوظ و زيبا گردد.



بايد اضافه نمود كه اصل مدخل بزرگ و وردي صحن از آثار مرحوم دكتر احسان بود كه طبق حسب الامر حضرت آيت الله العظمي آقاي حاج ميرسيد محمد بهبهاني(ره) ومسعادت چند تن از مؤمنين ساخته شده منتهي در سال 1368 هـ .ش همراه با تعميرات كلي ديگر، اين سر درب باز سازي و كتيبه فوق كه اشاره شد از طرف اوقاف بر آن نصب گرديد.



اما بقعه مورد نظر بصورت هشت ضلعي متساوي چهار متري است كه در هر ضلع آن نمائي از كاشيهاي ملون مي باشد كه سراسر كاشيهاي جدار بقعه و گنبد به رنگ آبي مزين گشته است.



درميان ايوانچه كه مدخل اصلي به روضه مقدسه شاه ابراهيم مي باشد بر بالاي درب شرحي از حالات شاه ابراهيم و تعيين نسب وي از طرف حضرت آيه الله العظمي سيد شهاب الدين مرعشي النجفي(ره) مي باشد(كه در اول اين بخش نگاشته شد) و همچنين در جهت راست و چپ كتيبه مذكور، كتيبه ايست كه اين عبارت به خط سفيد نستعليق بر روي كاشيهاي آبي آن نوشته شده كه چنين است.



"با تحقيق يافتن جمهوري اسلامي ايران به رهبري حضرت آيه الله العظمي امام خميني(ره) و با تشكيل اولين هئيت امناء آستان مقدس امامزاده ابراهيم در سال 1361 شمسي تعميرات اساسي و كاشي كاري اطراف بقعه متبركه شروع و در سال 1364 هـ .ش اتمام يافت".



بالاي همين ايوان در طرفين آن دو گلدسته به ارتفاع تقريبي 40/ 1 سانتيمتر مزين به كاشيهاي گره بندي به رنگ آبي و دو خط 10 سانتيمتري زرد در اول و آخر آن مشاهده مي گردد، و در وسط بقعه هم ضريحي است از نقره و طلاء كه سازنده و نجار آن، همان سازنده ضريح مطهر جناب شاهزاده حمزه مي باشد كه توصيف آن گذشت ولي جدار اين روضه‌ مقدسه سراسر تا ابتداي سطح بام از سنگهاي مرمر پوشيده شده كه بر فراز آن گنبدي بصورت كلاه خودي فاقد عنق به چشم مي خورد كه مزين به كاشيهاي فيروزه فام دوالي و در تاركش ميله برنجي كه در رأس آن تاج كياني است و كتيبه اي هم در دوره گنبد به زمينه سفيد با خط بنائي بچشم مي خورد كه بعد از بسلمه و نام جلاله و اسامي معصومين به زيبائي هر چه بيشتر اين گنبد افزون نموده است.



در پايان بايد گفت هم اكنون كه سطور آخر اين قسمت را سياه مي كنم و شرح حال شاه زاده ابراهيم را به اتمام مي رسانم از طرف اوقاف و امور خيريه استان قم و افراد خير در صدد توسعه بقعه اين شاهزاده بر آمده اند و علي الظاهر ارتفاع گلدسته آن كه از شاخه هاي آهن فهميده مي شود بالغ بر 10 متر خواهد شد و همچنين درصدد ساخت حسينيه و مسجد بزرگي كه چسبيده به روضه مطهر باشد ملاحظه مي گردد كه در اينجا از تمام دست اندركاران و مسؤلين اوقاف استان قم و همچنين بانيان و كارگردان و هركسي كه قدمي براي توسعه اين آستان مبارك برداشته اند ودر آينده هم مساعدت خواهند نمود قدرداني نموده و از خداوند رحمن طلب مغفرت براي اموات آنها و شفاعت جد صاحب اين بقعه را براي همه، آروز و مسئلت مي نمايم.

پاورقي

(569)ـ يا مي توان خارج دروازه معصوميه و نزديك ايستگاه راه آهن گفت.



(570)ـ تاريخ قم صفحه 128.



(571)ـ الشجره المباركه صفحه 86 خط آخر.



(572)ـ انساب فخري صفحه 12.



(573)ـ در كتاب الشجره المباركه صفحه 86 زهد وي به امام زين العابدين(ع) تشبيه شده است.



(574)ـ رجوع شود به كتابهاي سراج الانساب صفحه 79 و المجدي في انساب الطالبين صفحه 123، و الفخري في انساب الطالبين صفحه 11 و الشجره المباركه صفحه 85 و تهذيب الانساب صفحه 64.



(575)ـ گنجينه‌ آثار قم جلد 2 صفحه 265.



(576)ـ معجم الرجال الحديث جلد 1 صفحه 163، سفينه البحار ماده بر هم و ارشاد مفيد صفحه 303، نقل از كتاب شاگردان مكتب ائمه(ع) جلد 1 صفحه 46.



(577)ـ دلائل نگارنده اين كتاب در مجلدات بعدي خواهد آمد.



(578)ـ منتهي الآمال جلد 2 صفحه 403، اعيان الشيعه جلد 2 صفحه 228، رجال سيد بحر العلوم جلد 1 صفحه 425، عمده الطالب صفحه 196 و 201، ترجمه مقاتل الطالبين صفحه 491 تا 497، قاموس الرجال جلد 1 صفحه 208، سراج الانساب صفحه 72، اشجره المباركه صفحه 76، 77، جامع الانساب صفحه‌ جلد 1 صفحه 84، شاگردان مكتب ائمه(ع) جلد 1 صفحه 27 در بعضي از اسناد ذكر شده فقط قصد ثابت كردن دو فرزند بنام ابراهيم براي امام كاظم(ع) بوده است.



(579)ـ منتهي الآمال جلد 2 صفحه 403 و بدر فروزان صفحه 6 الي 7.



(580)ـ الشجره المباركه صفحه 82، سراج الانساب صفحه 77، انساب فخري صفحه 10.



(581)ـ منتهي الآمال جلد 2 صفحه 403 و 404.



(582)ـ بدر فروزان صفحه 8.



(583) ـ در كتاب الشجره المباركه صفحه 82 براي موسي، سي و سه فرزند نام مي برد.



(584)ـ در الشجره المباركه صفحه 82، علي ابو الحسن الدينوري را هم جز معقبين دانسته است.



(585)ـ منتهي الآمال جلد 2 صفحه 404 و كتاب الشجره المباركه صفحه 82 و بدر فروزان صفحه 8 و 9.



(586)ـ نقل از انساب فخري صفحه 10 و الشجره المباركه صفحه 85.