بقعه امامزاده صفوراء


پشت بقعه شاهزادگان علي الحارث و احمد، بقعه ايست كه معروف است بصفوراء و معلوم نيست كه اين صفوراء كيست و نسبش چيسيت و در السنه و افواه عوام بغلط شهرت دارد كه مدفون در اين بقعه، صفوراء دختر شعيب پيغمبر(ص) است، ولي با توجه به احتمالات داده شده و به قرئن و نصوص ترديدي نيست كه مدفونين در اين بقعه چند تن از سادات عمريه و از احفاد عمر به علي بن ابيطالب(ع) مي باشد.



و وجه تسميه اين بقعه بنام صفوراء بدانجهت است كه سيده صفوراء نخستين شخصيتي است كه در اين نقطه بخاك سپرده شده است.



در كتاب تاريخ قم(558)نقل از انوار المشعشعين احتمال داده كه مدفونين در اين بقعه از اولادهاي عمر به علي بن ابيطالب(ع) باشد و مبني قول خود را مستند به كتاب تاريخ قديم قم مي نمايد كه مرحوم عباس فيض هم دركتاب(559)خود آورده و مي نگارد:"دركتاب تاريخ قم مسطور است كه ديگر از ساداتيكه بقم آمدند از سادات عمريه و از فرزندان عمر بن علي بن ابي طالب(ع) يكنفر بوده است كه نام او را ذكر نمي نمايد و فقط كنيه او ابو عبدالله را نوشته و اضافه مي كند كه وي سيدي فاضل بوده و در قريه كميدان قم نزول نموده و در همانجا هم وفات يافت".



دركتب انساب(560)مسطور است كه براي عمر بن امام اميرالمؤمنين(ع) از يك فرزند او بنام محمد عقب مانده و از محمد بن عمر بن امام علي(ع) چهار پسر به اسامي زير عقب مانده است كه عبارتند از:



1ـ عبد الله ابي محمد 2ـ عبيد الله ابي الحسن 3ـ عمر الثاني الاصغر كه مادر اين سه نفر جناب خديجه دختر امام زين العابدين(ع) بودند 4ـ جعفر كه مادرش ام ولد و مادرش مخزوميه مي باشد.



اما عبدالله بن محمد بن عمر بن امام علي(ع) مردي عفيف و جواد و محدث بود و در سن 57(561)سالگي فوت نمود و عقبش از چهار فرزند او به اسامي زير مي باشد:



1ـ يحيي ابومحمد الصالح الصوفي 2ـ عيسي الاكبر(562)كه محدث و نسابه و شاعر بوده 3ـ احمد 4ـ محمد ابو عمرالاكبر كه مادر اين چهار تن بنام ام حسين فاطمه دختر عبدالله بن امام محمدباقر(ع) بود.



كه مرحوم عباس فيض قائل شده جناب محمد بن عبدالله بن محمد بن عمر بن امام علي(ع) با صفوراء برادرزاده خود در اين بقعه مدفون مي باشد گرچه احتمالات ديگري هم داده شده ولي با تصريح مؤلف كتاب تاريخ قديم قم ديگر جاي ترديدي نيست كه يكي از اولاد عمر بن امام علي(ع) در اين بقعه مدفون مي باشد، اما اينكه به چه دليل و به كدام مدرك مرحوم فيض مدفون بودن شاهزاده محمد بن عبدالله بن محمد بن عمر را در اين بقعه قائل شده جاي سؤال است واز اينروست باشد كه احتمال ديگري داده شده كه مدفون در اين بقعه از اولاد جناب جعفر بن احمد بن عبدالله بن محمد بن جعفر بن محمد بن عمر بن علي بن ابيطالب(ع) بوده باشد زيرا در بعضي از كتب انساب نقل شده كه اعقاب جعفر ابي الطبيب هم در قم بوده اند، لذا عقيده نگارنده اين كتاب هم مدفون بودن يكي از اولاد جعفر بن احمد بن عبد الله بن محمد بن جعفر بن محمد بن عمر الاطراف بن امام علي(ع) بنام محمد مي باشد، زيرا اولا مؤلف تاريخ قم تعيين ننموده كه از چندمين نسل عمر الاطرف در اين شهر آمده و وفات كرده است خصوصا با تصريح چند تن از علماء رجال و انساب(563)دركتبشان ديگر جاي هيچ ترديدي نيست كه مدفون در اين بقعه يكي از اولاد جناب جعفر بن احمد باشد، ثانيا؛ در كتاب منتقله الطالبيه ورود جناب شاهزاده محمد بن جعفر و برادران ديگرش تأييد شده و خود، اقوي دليل بر دفن جناب محمد بن جعفر در اين بقعه دارد.



پاره اي از حالات عمر الاطرف بن امام علي(ع)



بايد گفت كه عمركوچكترين اولاد امام علي(ع) است و ملقب به اطراف گشته بجهت اينكه شرافت وي فقط به پدرش است بخلاف عمر الاشرف بن امام زين العابدين(ع) كه از طرف مادر هم به صديقه كبري حضرت زهراء(ع) مي رسد، مادر عمر بنا به قول صهباء(564)ثعلبيه دختر عباد بن ربيعه بن يحيي مي باشد و گفته شده عمر داراي فصاحت وجود و عفت بوده و در سن 85 سالگي در حاليكه نمي از ميراث پدرش امام علي(ع) بجهت نداشتن برادرانش فرزندي به او رسيده بود فوت كرد.



گفته شده هنگاميكه ابا عبدالله الحسين(ع) عازم كوفه بود وي با حضرتش مخالفت كرده و همراه حضرت به اين سفر نرفت و اول كسي بود كه با عبدالله بن زبير بيعت نمود(565).



دركتاب(سراج الأنساب)(566)مسطور است: هنگاميكه حسن مثني متولي صدقات اميرالمؤمنين علي(ع) بود، عمر اطرف با او دشمني نمود و به نزد حجاج يوسف ثقفي رفت، حجاج حسن مثني را ملامت كرد وگفت: عمر عموي شما است و باقيمانده از اولاد علي(ع) است او را با خود در امور توليت شريك ده.



اما حسن مثني چيزي نگفت و به شام نزد عبدالملك بن مروان رفت، وي حسن مثني را بسيار احترام و عزت داشت و نوشت چونكه اميرالمؤمنين علي(ع) وصيت كرده است كه متولي صدقات او بني فاطمه(ع) باشند عمر الاطرف در صدقات نبايد مداخله كند.



در پايان بايد گفت كه وي شش فرزند كه سه دختر و سه پسر بوده به اسامي زير داشت كه عبارتند از:



1ـ ام حبيب 2ـ ام موسي 3ـ ام يونس 4ـ محمد 5ـ علي 6ـ ابو ابراهيم اسماعيل كه تنها از محمد عقب مانده است(567).



توصيف بقعه صفوراء(خاكفرج)



بقعه مورد نظر فاقد هرگونه تزيينات و حجرات و بيوتات مي باشد كه بناي گنبد را به سال 378 هـ .ق شده نوشته اند كه كلمه(صفوراء) ماده تاريخ وفات سيده صفوراء و بناي بقعه نيز مي باشد كه حفظ گنبد بواسطه قدمتي كه دارد ضرورت خواهد داشت.



در كتاب"تربت پاكان"(568)بناء اين بقعه را متعلق به قرن نهم و دهم هجري دانسته و مرمت و تعميرات بعدي آن را در سال 1334 قمري به وسيله محمدرضا ميرزا قاجار نسبت داده است.



بهرحال هيئت ساختمان بقعه از خارج شش ضلعي منتظم مي باشد و همانطور كه در تصوير مشاهده مي گردد بر اثر قدمت و مرور زمان آجرهاي جدار آن بكلي پوسيده و خوف از سقوط بناء مي باشد، بر فراز اين بقعه گنبدي است عرقچيني كه مزين به كاشيهاي آجري فيروزه رنگ مي باشد و ارتفاع از سطح زمين بطور تقريبي 5 متر است و در اينجا از مجاوران اين بقعه و اهالي متدين و متمكن قم تقاضا مي شود كه جهت تعمير اين بقعه مساعدت لازم را مبذول نمايند.

پاورقي

(558)ـ تاريخ قم ناصر الشريعه صفحه 127. و انوار المشعشعين جلد 1 صفحه 235.



(559)ـ انجم فروزان صفحه 146 و گنجينه آثار قم جلد 2 صفحه 287.



(560)ـ الشجره المباركه صفحه 189. انساب مجدي صفحه 245، عمده الطالب صفحه 331، انساب فخري صفحه 72، سراج الانساب صفحه 176، منتهي الآمال جلد 1 صفحه 361، منتخب التواريخ صفحه 90، انجم فروزان صفحه 146، تهذيب الأنساب صفحه 291.



(561)_ ـ‌انساب مجدي صفحه 259 و انساب فخري صفحه 173.



(562)ـ در كتاب تهذيب الأنساب صفحه 291 وي را ملقب به مبارك دانسته و احمد را به محدث ملقب كرده است.



(563)ـ مؤلف كتاب انوار المشعشعين در جلد اول صفحه 235 هم بر همين عقيده مي باشد مضافا بر اينكه در كتاب الشجره المباركه صحه 202 و انساب مجدي صفحه 249 و تهذيب الانساب صفحه 303 تصريح شده كه اولاد جعفر بن احمد در قم بوده و احيانا اسحاق و يعقوب دو فرزند جعفر در قم سكونت داشتند ومؤيد قول ما كتاب منتقله الطالبيه صفحه 258 است كه مي فرمايد: بقم من اولاد جعفر بن محمد الأبله ابن جعفر بن محمد بن عمر الاطراف و هم محمد و علي و يعقوب.



(564)ـ عده اي ازعلماء انساب قائل شدند كه وي در جنگ يمن اسير شده و حضرت امير وي را خريداري كرده و او را به زني اختيار نمودند كه مي نويسند صهباء زني عفيفه و فصيح و خوش سخن بود سراج الأنساب صفحه 175.



(565)ـ سراج الأنساب صفحه 175.



(566)ـ همان مدرك صفحه 176.



(567)ـ انساب مجدي صفحه 224.



(568)ـ تربت پاكان جلد 2 صفحه 87.