شاهزاده حارث بن احمد(امامزاده خاكفرج)


ديگر از بقاع متبركه در قم بقعه امامزاده خاك فرج است كه قبلا داراي بقعه مجلل و ايوانهاي با شكوه و غرفه هاي مصفا و گنبدي مخروطي شكل از كاشي و سه صحن داشت كه بر اثر گسترش شهر و افتادن بقعه در مسير خيابان كلا منهدم شده و از آثار تاريخي آن و قبرستان بزرگ وادي السلام چيزي بجا نمانده است(548).



بهر حال در اينكه مدفون اين بقعه چه كسي مي باشد، احتمالاتي داده شده كه من جمله مرحوم ناصر الشريعه در كتاب(تاريخ قم)(549)نوشته است:"از قراريكه بعضي از ثقات روي قبر را ديده بودند و حاليه جايش گچ زده اند، نوشته بوده حارث بن زيد بن علي بن الحسين(ع) ولي ايزمان معروف شده است بشاهزاده احمد از اولاد امام زين العابدين(ع) و اگر نام احمد صحيح باشد باحتمالي كه بعضي داده اند محتمل است كه احمد بن محمد بن علي بن عمر بن حسن افطس بن علي بن امام زين العابدين(ع) باشد".



اما در مورد احتمال اول مرحوم ناصر الشريعه بايد گفت كه در هيچ يك از كتب انساب و تاريخ براي زيد الشهيد فرزندي به نام حارث ثبت نشده و اگر هم ملقب بودن يكي از فرزندان زيد الشهيد را(يحيي، حسين، عيسي، محمد)(550)به حارث بدانيم، لازمه اش آن است كه ذكري در كتب شده باشد وانگهي دلائلي متقن موجود است كه مدفون در اين بقعه شاهزاده اي از نسل عمر بن حسن افطس مي باشد، زيرا همچنانكه مرحوم عباس فيض هم قائل شده در كتاب تاريخ قديم قم(551)مسطور است كه:



"ديگر از امامزادگانيكه از فرزندان عمر بن حسن افطس بقم آمدند جناب شاهزاده محمد بن علي بن عمر بن حسن افطس بن علي بن امام زين العابدين(ع) بود و از او در قم دو پسر بنام ابو الحسين احمد و ابو عبدالله حسين وجود آمدند و مادر آنها هم دختر حسن بن علي بن عمر بن امام زين العابدين(ع) بود.



و ابو الحسين احمد بن محمد در قم ماندگار شد و با وجه معاشي كه داشت اكتفاء مي نمود و دراينجا(قم) از وي ابوالقاسم علي ملقب به حارث بوجود آمده و از علي الحارث بن احمد هم دو پسر بنام ابوالفضل و ابو سهل بوجود آمدند.



و اما ابو عبدالله حسين بن محمد از قم به بغداد هجرت كرد و در آنجا سكونت گزيد تا در سال 375 هـ .ق وفات نمود".



و مرحوم عباس فيض در كتاب گنجينه آثار قم(552)به تأييد مطالب فوق مي نويسد:"در اين بقعه پدر و پسري از سادات سجادي مدفونند اما پدر بنام و نسب ابوالحسين احمد بن ابي الخير محمد بن علي بن عمر بن حسن الافطس ابن علي الأصغر ابن امام زين العابدين(ع) و فرزند بنام ابوالقاسم علي ملقب به حارث ميباشد.



و هرگاه شاهزاده علي الرضا مدفون در ساوه هم پسر ابوالحسين احمد باشد بنابراين بايد گفت او را دو پسر به اسامي علي الرضا و علي الحارث بوده است.



و قدر متيقن علي الحارث فرزند ابوالحسين احمد است كه در جوار پدر خود مدفون مي باشد و اين امر متكي به لوح مزار قديمي وي از آثار قرن هفتم است كه همزمان با بناء بقعه ساخته و پرداخته شده است و بواسطه برخورداري از كمال نفاست به موزه ايران باستان در تهران انتقال داده شده است كه با كاشيهاي درب بهشت در معرض تماشا قرار دارند.



و بعيد بنظر نمي رسد كه فضل علي و سهل علي مدفونين در جبال قرب ساوه شاهزادگان فضل بن علي الحارث و سهل بن علي الحارث از نوه هاي ابوالحسين احمد باشد".



پس بنابر اظهارات فوق ديگر جاي ترديد نيست كه شاهزادگان علي بن احمد در اين بقعه مدفون باشند كما اينكه صاحب كتاب انوار المشعشعين هم بر اين عقيده بوده است.



علت نامگذاري بقعه شاهزادگان



علي الحارث بن احمد بن خاكفرج



شهرت نام خاكفرج تا حدي است كه نام امامزادگان آن بقعه را تحت الشعاع قرار داده تا جائيكه بجاي زيارت از شاهزاده احمد و شاهزاده حارث، همه مردم به زيارت خاكفرج ميروند و الآن هم ميان اهالي قم اين خيابان و بقعه به خاكفرج مشهور مي باشد.



اما چه انگيزه اي باعث شد كه اين بقعه متبركه و خيابان و گورستان آن به خاكفرج شهرت يابد، مرحوم علامه عباس فيض تحقيقي بسيار جالب و شيرني را در كتاب خود(553)آورده اند كه ما آنرا ذيلا اشاره مي نمائيم، وي مي فرمايد:



توجه به اين نكته در كشف اين مسئله مؤثر است كه در داخل حصار كميدان(554)براي تأمين آب مشروب و مصرف اهالي شهر چاه هاي بسياري از عمومي و خصوصي حفر شده بود و چنين گويند كه در ازمنه باستاني زلزله اي بوقوع پيوست و در عمق يكي از چاه هاي عميق شكافي توليد شد و از آن منفذ گازي متصاعد گرديد و مردم كميدان بهر كيفيت آنرا با سطح زمين مهار كرده و بر فراز آن آتشكده اي بنا نموده آنرا مشتعل ساختند كه پيوسته آتشكده اي خروشان بود.



و اين آتشكده فروزان كه هيچگونه نيازي به آتش گيره و مواد سوختني نداشت توجه عمومي را بخود جلب كرده بعنوان يكي از سه آتشكده مقدس، مورد عنايت پادشاهان ايران باستان واقع شد، در نتيجه در اطراف آن قرباني گاه و ميهمانسرا بنا كرده درب آنرا هم از طلا بساختند كه داستان منطقي ساختن آن از ناحيه امير قم(برون ترك) در خلافت معتضد عباسي در تاريخ قديم قم مسطور و چنين آورده است كه مردم قم درب طلاي آنرا بكوفه فرستادند تا به مكه بفرستند و در مدخل خانه كعبه نصب كنند.



وداستان غلبه(مزدك) بر(قباد ساساني) و مأمور كردن پادشاه به خاموشي جميع آتشكده ها به جز سه آتشكده در جلد اول گنجينه آثار قم و ضمن اقوال مورخين درباره قم نقل گرديده شد.



پس از انتقامجودي انوشيروان دادگر از مزدك و پيروان وي و قتل آنان بدانجهت كه زن و مال را كه مايه فساد و تباحي هستند مباح خوانده مذهب اباحي را رواج داده بودند گروهي از مزدكيان فرار كرده خود را به اين سرزمين(كميدان) رسانيده و برگد اين آتشكده سكونت گزيدند، كار تقديس اين آتشكده را به جائي رسانيدند كه احدي جرئت نداشت با لباس ناپاك بدانجا برود و در جوار آن به شرب خمر و يا لهو و لعب بپردازد.



اتفاقا يكي از ديوانگان ناپاك به حرم آتشكده پاي نهاده بشرب خمر و نوازندگي پرداخت، تصادفا زلزله ديگري به وقوع پيوست كه منفذ گاز را در هم ريخته جلو آنرا فرو بست، و آتشكده خاموش گشت كه اين خاموشي را نتيجه آن سوء ادب پنداشتند و براي تجديد روشني آتشكده بفعاليت پرداخته شعبه اي از آتش جشسف(آذر گشست) را از آذربايجان بدين مكان انتقال داده آنرا روشن نگاه داشتند كه برون ترك امير قم در خلافت معتضد عباسي آتش آنرا خاموش و بنايش را منهدم گردانيد.



سالها گذشت و مردم كميدان هم به آئين مقدس و مبين اسلام گرويده بودند ولي بحكم عقايد توارثي كه در سرشت آنان مخمر شده بود مكان آتشكده را مقدس شمرده با تبديل كاف دوم خاكبرك به جيم بنام تعريف، آنرا خاكفرج خوانده و گاه براي اجراي سنن ملي و از جمله جشن آتش افروزي در شب چهارشنبه آخر هم سال بنام(چهارشنبه سوري) در اين نقطه گود، كه خاك آنرا براي احتياجات ساختماني برده بودند و بنام خاكبرك يا خاكفرج شهرت داشت، گرد آمده آتشها مي افروختند و از فراز آنها با چند پرش مي گذشتند و بصداي"زردي من از تو سرخي تو از من" مترنم ميشدند و در همان چاله قرابانيهاي خود را هم ذبح مي نمودند.



پيدايش نام خاكفرج موجب گشت كه تني از شيادان همين چاه پر شده را تا دو متر تهي سازنده و جدارش را با آجر و گچ بيارايند وبر فراز آن قبه اي بنانهند و چنين شهرت دهند كه جبرئيل حجرالاسود را از اين چاه بيرون آورده و از براي ابراهيم خليل بمكه برده است(555).



و تدريجا‌ عوام زود باور، برگرد اين قبه و چاه هفت بار طواف نموده سپس چنين وانمود كردند كه هر كس بخواهد بداند كه حاجتش برآورده مي شود يا نه، سنگ ريزه اي را بر فراز قبه آن بيافكند اگر بر فراز آن بماند حاجتش برآورده خواهد شد و اگر پائين آيد به مراد نميرسد.



بالجمله اين افسانه را به رنگ دين رنگ زدند و به مرور هم اين افسانه ديني چندان در اذهان مردم رسوخ يافت كه شعراي بسياري هم پيرامون آن ابياتي سروده اند من جمله زكي باغبان شاعر معروف در مخمس خود در اين باره چنين سروده است:



آندم كه كس نبود به خلق جهان دليل محكم شد از شرافت قم خانه جليل



معمار طرح ريزي آن كرده جبرئيل برد از ديار قم حجر كعبه را خليل



خوشدل كسي كه دفن شود در مراز قم



* * *



هرجا كه موج فتنه تو را در ميان گرفته طغيان و ظلم و جور تمام جهان گرفته



فصل بهار زندگيت را خزان گرفت بايد كه پنداز زكي باغبان گرفت



هجرت بقم كنيد و يا اردهار قم



* * *



روزيكه ظلم در همه جا باب ميشود روي زمين چو كوره سيماب ميشود



رحم از ميان خلق چوناياب ميشود ظالم به دشت قم چو نمك آب ميشود



گردنكشان نه بهره برند از ديار قم



* * *



و يا شاعري بنام رضوان چنين سروده است: در زمينم قم حجر از آسمان آمد فرود



كعبه را چون ساخت ابراهيم آذر شد خراب



جبرئيل آمد كه سنگي در نخع باشد نهان



اين بنا از بركت آن سنگ گردد استوار



آمد ابراهيم و شد بر فراز سنگ و گفت



اين همايون جايگاه از آن سبب قم گشته نام



جاي آن سنگ است در خاكفرج گويم ترا نام آن گو از چه قم شد بر تو من افشا كنم



گفت چون باردگر اين خانه را برپا كنم



من ندارم رتبتي كان سنگ را پيدا كنم



خيزايدون تا تو را من رهبري آنجا كنم



قم باذن الله گفت من قبله دنيا كنم



گفت رضوان خاك او را سرمه حورا كنم



بار الها كن نصيب بر ترتبش مأواي كنم لذا باز هم براي جلب مردم برگفته هاي خويش مطلب جديدي بيفزودند كه چون عرب اشعري(قم) با خلفاي عباسي بدبين و درباره آنان خشمگين و در مورد سادات فاطميه خوشبين بودند، فرقه اسماعيليه از قرامطه بحرين هم گاه نقل حجر الاسود از مكه به بحرين براي آنكه بتوانند سوگند ياد كنند كه حجر الاسود در بحرين نيست نرا به قم نقل داده مدت بيست سال در همين چاه محفوظ و مستور نگاه داشتند.



اگر داستان فوق صحت مي داشت كه حجرالأسود به اين مكان(خاكفرج) چند صباحي گذاشته شده بود، هرگز حضرت آيه الله مشكيني كه خود مجتهدي مسلم مي باشد، براي احداث بيمارستان آنرا تخريب و منهدم نمي ساخت، خصوصا دلائلي بر كذب داستان فوق بيان گشت و هيج جاي افسوس نيست كه چرا بقعه مزبور تخريب شده، زير اصل ارزش بقعه به بودن حجرالاسود در چند صباحي باعث بناء آن گرديده، و وقتي ثابت شد كه اين مسئله دروغ و فاقد ارزش و سند مي باشد بنابراين اصطلاحا سالبه به انتفاي موضوع گويند يعني اصلا حجر الاسود به قم نقل مكان نشده تا بقعه اي تبركا براي آن بناء گرديده شود.



توصيف بقعه و گنبد شاهزادگان علي الحارث و احمد



همانطوريكه در اول اين بخش گفته شد بر اثر واقع شدن بقعه شاهزاده علي الحارث و شاهزاده احمد در مسير خيابان و همچني احداث بيمارستان، آثار باستاني موجود در بقعه بكلي ويران و منهدم گشته و به امر و مساعدت حضرت آيه الله مشكيني حفظه الله بقعه كوچكي به سبك بقاع قرن هفتم و هشتم هجري فاقد حجرات و بيوتات ساخته شده است، اما بجهت اطلاع علاقه مندان از وضع قديم بقعه آنرا چنين توصيف مي نمايد:



در كتاب(راهنماي قم)(556)در شمار بناهاي كهن اين شهر مي نويسد:"چهار گنبد حارث احمد بن امام زين العابدين(ع)(557)كه بخاكفرج معروف است، كه گنبد آن مخروطي 12 تركي از كاشي است و كاشيهاي آن فيروزه و چندان نفاست ندارد و البته ميدانيم كه كاشي كاري آن چندان قدمت ندارد ولي اصل بناء و گنبد در اوائل قرن هشتم هجري و تقريبا با بناي گنبد علي بن جعفر(ع) و احمد بن قاسم مطابق است، ناگفته نماند كه روي قبر حارث بن احمد سابقا سه تكه كاشي خشتي مربوط به اوائل قرن هشتم و از جنس كاشيهاي علي بن جعفر(ع) بوده كه بر روي آن عبارات زير با خط برجسته كنده بودند"هذا مضجع شريف للامام حارث بن الامام احمد بن الامام المعصوم زين العابدين ابن الامام المعصوم الشهيد الحسين ابن الامام الاكبر اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب عليه الصلوه" و در حاشيه سه خشت سوره مباركه يس تا آيه(انا جعلنا في اعناقهم اغلالا) نيز با خط برجسته نوشته شده است كه اين سه خشت از لحاظ قدمت و نفاست حائز اهميت و اكنون به موزه باستان شناسي مركز انتقال داده شده است.



در داخل گنبد گچبري و رنگ آميزي شده پيداست كه اين گچ بري چندان كهن نيست و ايوان شمالي آن بناي منوچهر خان است و در وسط آن كتيبه ايست بخط نستعليق مشتمل بر هيجده بيت كه ناظم اشعار فتحعلي خان صبا ملك الشعراء و ماده تاريخ بناء اين است(اين بقعه دلگش زمنوچهر آباد) و در ضلع غربي بقعه بنائي است مسدس بدون سقف معروف بكعبه و در وسط صحن بناي مزبور گنبدي است از آجر به ارتفاع 3 متر كه نيز بطور مسدس ساخته اند و زير گنبد چاهي كنده شده و بين عوام معروف است كه حجرالاسود از اين محل بمكه معظمه حمل شده است".



اين بود مختصري از توصيف بقعه قبلي شاهزادگان علي الحارث و احمد از كتاب راهنماي قم و انجم فروزان علاقه مندان براي اطلاع بيشتر به كتاب جامع و ارزشمند مرحوم علامه عباس فيض بنام گنجينه آثار قم جلد دوم مراجعه نمايند.



اما توصيف بقعه احداثي جديد چنين است كه اصل بقعه بصورت هشت ضلعي منتظم و منقش به نماء آجري كه مدخل اصلي بقعه از خيابان باز مي شود و خود بقعه فاقد حجرات و بيوتات است و طبق بناهاي بقاع قرن هفت و هشت هجري ساخته شده كه ارتفاع تقريبي گنبد از سطح زمين 10 متر و از سطح بام 4 متر مي باشد، و بشكل هرمي كه حدود سه متر آنرا با كاشيهاي الوان به رنگ آبي با بوته هاي گل مزين نموده اند و تحت گنبد مزبور هم صورت يك قبر كه مدفن دو شاهزاده مي باشد به چشم مي خورد و خود قبر را به اندازه 50 سانتميتر بالا آورده و اطراف آنرا با سنگ مرمر مزين نموده اندكه بجهت حفاظت از سنگ روي قبر شيشه اي به ارتفاع 30 سانتيمتر به طول مرقد و عرض آن كشيده تا از استلام و اندراس مصون بماند.



ناگفته نماند جدار روضه مطهر شاهزاده تا به ارتفاع 50/ 1 سانتيمتر با سنگ مرمر پوشيده و مابقي آنرا تا جدار داخلي گنبد مزين به كاشيكاري گره اي آبي منقش به گل و بوته و آيات قرآن و اسماء جلاله بچشم مي خورد كه در اينجا از بانيان و ديگر دست اندركاران قدر داني نموده و مزيد توفق همه آنها را از خداوند منان مسئلت مي نمائيم.

پاورقي

(548)ـ براي اطلاع بيشتر به وضع قديم بقعه به كتاب انجم فروزان صفحه 153 و گنجينه آثار قم جلد دوم صفحه 281 مراجعه گردد ضمنا بايد متذكر شد كه قسمتي از قبرستان وادي السلام الآن موجود مي باشد و اهالي براي فاتحه و دفن مردگان خود به آنجا رهسپار مي شوند.



(549)ـ تاريخ قم صفحه 126.



(550)ـ بنا به نقل عمده الطالب صفحه 237 و منتهي الآمال جلد 2 صفحه 117.



(551)ـ تاريخ قم صفحه 236 نقل از انجم فروزان صفحه 154.



(552)ـ گنجينه آثار قم جلد 2 صفحه 281.



(553)ـ گنجينه آثار قم جلد 7 صفحه 272.



(554)ـ كميدان يكي از قراي اطراف قم بوده كه الان جزء شهر شده و اكثر مردم آن قبل از اسلام آتش پرست بودند.



(555)ـ چاه و بقعه مزبور بر اثر احداث بيمارستان، بكلي منهدم و اثري از آن مشاهده نمي شود، ولي بقعه‌ امامزاده خاكفرج با عنايت حضرت آيه الله مشكيني امام جمعه استان قم به طور باشكوهي بازسازي شده كه در اينجا از معظم له قدرداني نموده و انشاء الله با همت اهالي محل وتوجهات اداره اوقاف استان قم و مساعدت حضرت آيه الله مشكيني در توسعه و تعمير بقعه صفوراء كه در مجاورت بقعه امامزادگان علي الحارث و احمد واقع شده، اهتمام وافي مبذول خواهند داشت.



(556)ـ راهنمائي قم صفحه 47 نقل از انجم فروزان صفحه 153 و گنجينه آثار قم جلد 2 صفحه 287.



(557)ـ بايد توجه داشت كه سر سلسله نسب را بجهت اختصار اسقاط نموده است.