حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )
يكي از بانوان با فضيلت و با شخصيت خاندان اهل بيت (عليهم السّلام ) ميباشد. پدر بزرگوار او حضرت «موسى بن جعفر» امام هفتم شيعيان ميباشد. مادر گرامى حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )«نجمه» مادر بزرگوار امام رضا (عليه السّلام )ميباشد. نجمه از بانوان با فضيلت و از اسوههاى تقوا و شرافت و از مخدرات كم نظير تاريخ بشريت است.[1]
درباره زمان تولد و وفات فاطمه معصومه (س)( سلام الله عليها ) آن چه مسلم است اين است كه زمان تولد آن حضرت پيش از سال يكصد و هفتاد و نه هجرى بوده است زيرا بنابر نقل شيخ كلينى در شوال 179 هارون الرشيد(عليه الهاويه) امام موسى بن جعفر (عليه السّلام )پدر حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها ) را از مدينه به بغداد برد و در آن جا در ماه رجب 183 از دنيا رحلت فرمودند.[2] و بنابر مدت عمر حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )كه از 23 سال كمتر است، نميتواند بعد از سال 179 باشد چون در آن سالها پدرش در زندان بود. پس تاريخ ولادت آن حضرت به طور دقيق مشخص نيست ولى طبق اسناد به دست آمده ولادت آن حضرت را در مدينه در سال 173 نقل ميكنند.[3]
درباره تعداد فرزندان حضرت موسى بن جعفر (عليه السّلام )و اين كه چند تن از آنها فاطمه نام داشتهاند اختلاف است. شيخ مفيد تعداد آنان را سى و هفت تن ذكر كرده است؛ نوزده پسر و هجده دختر كه دو تن از دختران، فاطمه نام داشتند. فاطمةالكبرى و فاطمة الصغري.[4] حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )بعد از امام رضا (عليه السّلام )از ديگر فرزندان حضرت موسى بن جعفر (عليه السّلام )فاضلتر و داراى مقامى شامختر ميباشد.
با گذشت ايام، حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )هم دوران خردسالى را پشت سر گذاشت. و در اين سالها محل رشد آن حضرت خانداني بود كه او را با دريايى از علم و معرفت رو به رو ساخت. ولى بيش از ده بهار از عمر شريفش نگذشته بود كه پدر بزرگوارش با زهر جفا در زندان هارون به شهادت رسيد و دريايى از غم و اندوه بر قلب شريفش فرو ريخت كه در اين ايام غم و تنهايي، تنها ماية تسلى او برادرش امام رضا (عليه السّلام )بود كه ناگهان «مأمون» وجود اقدس امام هشتم را از كانون خانواده جدا نمود و به اجبار به خراسان جلب كرد و به اقامت اجبارى در خراسان وادار نموده. حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )دورى يك ساله فراق برادر را تحمل كرد.
2. حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )در راه ايران و قم
يك سال بعد از رفتن حضرت امام على بن موسى الرضا (عليه السّلام )به سرزمين خراسان يعنى در سال 201 هـ حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )ـ عليها السّلام ـ خواهر حضرت رضا، براى زيارت برادر از مدينه به مقصد خراسان حركت كرد يا به موجب نقلى كه چندان اعتبار ندارد طبق دعوت برادر رهسپار خراسان شد. چون آن حضرت با همراهانش وارد ساوه شد، بيمار و رنجور بود[5] و ميدانست در آن نزديكى شهرى است به نام قم كه مردم آن از دوستداران اهل بيت اطهار هستند. از اين امر چنين استنباط ميشود كه آوازه تشيع مردم قم و علاقه شديد ايشان به اهل بيت به مدينه هم رسيده بود.
در هر حال، حضرت پرسيد ميان ما و قم چند فرسخ فاصله است. گفتند: ده فرسخ و حضرت دستور حركت به سوى قم را صادر كردند. در اينجا معلوم نيست كه آيا مردم قم از آمدن حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )ـ عليها السّلام ـ به ساوه اطلاع يافته و به استقبال آن حضرت رفتهاند و با تجليل و احترام به قم آوردهاند، يا خود او به طرف قم حركت كرده است. طبق نقل كتاب قم، روايت صحيح و درست اين است كه چون خبر به آل سعد رسيد با هم اتفاق كردند كه از او درخواست كنند به قم بيايد. از ميان ايشان، موسى بن خزرج بن سعد اشعرى بيرون آمد، و چون به شرف ملازمت حضرت فاطمه رسيد زمام ناقه او بگرفت و به جانب شهر بكشيد و به در سراى خود فرود آورد.[6]از اين نقل معلوم ميشود كه حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )ـ عليها السّلام ـ به طرف قم حركت كرده بود و موسى بن خزرج در اثناى راه به وى رسيده بوده است.
محل سراى موسى بن خزرج و حجرهاى كه حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )در آن به عبادت ميپرداخته اكنون معين و زيارتگاه است. گويا در اين سخن اختلافى نباشد كه حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )ـ عليها السّلام ـ مدت هفده روز در آن محل توقف داشته و پس از آن رحلت فرمودنده است. بنابر نوشته كتاب قم، بعد از غسل دادن و كفن كردن و نمازگزاردن برجسد مطهر او، موسى بن خزرج آن حضرت را در زمينى در بابلان (همين محل فعلي) نيمه دوّم قرن چهارم كه به او تعلق داشت دفن كرد و بر سر تربت او سايهبانى درست كرد.
نويسنده كتاب قم مينويسد:
روايت كرد مرا حسين بن على بن حسين بن موسى بن بابوبه از محمد بن حسن بن احمد بن الوليد و او از راويان ديگر، كه چون حضرت فاطمه وفات يافت بعد از غسل و تكفين او را به مقبره بابلان بردند و در كنار سردابى گذاشتند. آل سعد (اشعري) با يكديگر اختلاف كردند در اين باب كه چه كسى سزاوار است در سرداب رود و فاطمه را بر زمين بگذارد و به خاك سپارد كه در اين هنگام از جانب ريگستان دو سوار كه جلو دهان خود را بسته بودند بدان جا آمدند چون به جنازه فاطمه رسيدند، از اسب پياده شدند و بر او نماز گذارده و در سرداب رفتند و جسد مطهر او را دفن كردند و برهيچ كس معلوم نشد كه آن دو سوار كه بودند.[7]
بدون هيچ اختلافى سال وفات آن حضرت را يقيناً 201 هـ نقل كردهاند ولى در اين كه در چه روز و ماهى از اين سال بوده اختلاف ميباشد كه بعضى دهم ربيع الثاني را قوى ميدانند.[8]
حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )و قم
گويا آوازه تشيع مردم قم در زمان حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها ) به شهر مدينه رسيده بود و حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )از وجود شهرقم و ارادت و محبت مردم آن، نسبت به خاندان پيغمبر (صلّى الله عليه و آله) اطلاع داشته است.
شخصيت و فضايل حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )
حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )داراى شخصيتي رفيع و والا مقام ميباشد بطورى كه ائمه طاهرين ـ عليهم السّلام ـ از اين بانو، با جلالت و تكريم ياد كردهاند و حتى پيش از ولادت آن حضرت، بلكه پيش از ولادت پدر بزرگوارش، نام او بر لسان بعضى از ائمه ـ عليهم السّلام ـ آمده و از مقام والاى او سخن گفتهاند كه به بعضى از آنها اشاره ميشود.
امام صادق (عليه السّلام )ميفرمايند: «اَلا اِنَّ قم حَرَمى و حرم وَلدى من بعدي...»[9] بدانيد قم حرم من و حرم فرزندانم پس از من است، زنى از فرزندان من در اين شهر در ميگذرد كه او دختر موسى است...».
امام صادق (عليه السّلام )در حديثى ديگر پيش از اينكه اين فرزند گرانقدر متولد شود از فضيلت زيارت و مدفن او سخن ميگويد و شيعيان را به اهميت آن توجه ميدهد و ميفرمايد «شهر قم، حرم ما است و در آن زنى از فرزندان من مدفون ميشود، به نام فاطمه هر كس او را زيارت كند بهشت براى او ثابت ميشود...»[10]
همه اين بيانات حاكى از شأن و عظمت و فضيلت اين بانوى مكرم اسلام ميباشد. بيشك اين فضايل و خصوصيات اخلاقى اين بانوى بزرگ است كه او را داراى چنين مقام و منزلتى نموده است چون امام موسى كاظم (عليه السّلام )داراى 37 فرزند بود كه در ميان آنها اين بانوى مكرم است كه مثل ستارهاى درخشان ميدرخشد و در ميان فرزندان امام كاظم (عليه السّلام )بعد از امام رضا (عليه السّلام )هيچ كدام هم سنگ او نميباشد. حال به خصوصيات و فضايلى اشاره ميكنيم كه باعث عظمت و درخشش او در ميان ديگر امامزادگان شده است.
1.اصالت خانوادگي
او ماه تابانى است كه از برج امامت طلوع كرده در آغوش امامت تربيت يافته، قنداقه امامت را نيز در دامن خود پرورش داده است زيرا او دختر امام، خواهر امام و عمه امام است. همة نياكان او مشعلداران امامت، پرچمداران هدايت، اسوههاي فضيلت و استوانههاى ولايتند. و مادر بزرگوارش از بانوان با فضيلت و از اسوههاى تقوى و شرافت و از زنان كم نظير تاريخ بشريت است.
بديهي است كه تأثير شخصيت پدر و مادر در روح و جسم فرزندان را نميتوان انكار كرد اين ويژگى در وجود حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )نيز بروز يافت و از هر دو طرف فضايلى را به ارث برد و ميتوان سر برترى آن حضرت بر ديگر فرزندان موسى بن جعفر (عليه السّلام )را در همين نكته يافت. البته اين نميتواند به معناى تأثير نداشتن تلاش و كوشش آن حضرت در اين راه باشد بلكه علاوه بر همة شايستگيهاي فردى كه در وجود خويش به وجود آورده بود از اين عوامل نيز به عنوان مكمل و پشتوانه ترقى و تكامل معنوى اخلاقى و علمى سود ميبرد.
2. عبادت حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )
بنا به تصريح قرآن هدف از خلقت انسان چيزى جز عبادت و بندگى خداوند نيست كسانى كه به اين هدف مهم پى بردند در راه رسيدن به عاليترين مرحله آن سر از پا نميشناختند.
يكي از عاليترين نمونههاى عبادت و بندگى خدا از خاندان ولايت و امامت، كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها ) ميباشد. او با عبادت و شب زندهداري هفده روزهاش در واپسين روزهاى عمر شريفش در مدت اقامتش در منزل موسى بن خزرج، گوشهاى از يك عمر عبوديت و خضوع و خشوع آن زاده عبد صالح خدا در برابر ذات پاك الهى است.[11]
3. محدثه بودن آن حضرت:
از ويژگيهاى حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )اين بود كه علوم اسلام و آل محمد ـ صلّى الله عليه و آله ـ آگاهى داشت و آن حضرت از جمله روايت كنندگان حديث بود و چندين حديث است كه در سند آنها نام حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )به چشم ميخورد كه علامه بزرگوار اميني در كتاب شريف الغدير به بعضى از آنها استناد ميكند مانند، عن فاطمه بنت علي بن موسى الرضا حدثتني... «من كنت مولاه فعلى مولاه»[12]. نقل اين احاديث حاكى از مقام علمى والاى آن بانو ميباشد.
4. لقب حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )
مقام عصمت كه عاليترين مقام معنوى و پاكى است، درجاتي دارد، و در وهله اوّل بر دو گونه است:
1. معصوم از خطاء
2. معصوم از گناه
حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )مانند حضرت زينب ـ عليها السّلام ـ در يكى از درجات عصمتند، گر چه در درجات چهارده معصوم ـ عليهم السّلام ـ نباشد.
روايت شده امام رضا (عليه السّلام )فرمودند «من زار المعصومة بقم كمن زارني»[13] كسى كه معصومه را در قم زيارت بكند مانند آن است كه مرا زيارت كرده است. گرچه شواهد و قرائن در مورد مقام عصمت حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )بسيار است، ولي سخن فوق از امام معصوم (عليه السّلام )شايد اشارهاى باشد كه حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )داراى مقام عصمت بوده است، ضمناً اين سخن بيانگر آن است كه: اين لقب را امام رضا (عليه السّلام )به فاطمه كبرى ( سلام الله عليها ) داده است. و گرنه نام آن حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )نميباشد.
5. شفاعت گسترده
اعتقاد به شفاعت انبياء و اولياء از ضروريات مذهب شيعه است و هيچ ترديدى در آن نيست. و بالاترين جايگاه شفاعت، از آن رسول گرامى اسلام ـ صلّى الله عليه و آله ـ است كه در قرآن كريم از آن به (مقام محمود) تعبير شده است. همانا دو تن از بانوان خاندان رسول مكرم ـ صلّى الله عليه و آله ـ هم شفاعت گستردهاى دارند كه بسيار وسيع و جهان شمول است.
1. خاتون محشر، صديقه اطهر، حضرت فاطمه( سلام الله عليها )
2. شفيعه روز جزا، حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )
كه بعد از حضرت زهرا ( سلام الله عليها ) از جهت گستردگى شفاعت، هيچ بانويى به شفيعه محشر حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )نميرسد. كه امام جعفر صادق (عليه السّلام )در اين رابطه ميفرمايد: «تَدخل بِشفاعتها شيعتنا الجنته باجمعهم»[14]. با شفاعت او همه شيعيان ما وارد بهشت ميشوند.
6. زيارتنامه ويژه
يكي از شواهد عظمت استثنايى حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها ) زيارتنامهاى است كه به خصوص، امام رضا (عليه السّلام )در شأن او صادر فرمودنده است. زيرا بعد از فاطمه زهرا ( سلام الله عليها )تنها زيارتى كه از امام معصوم براى يك زن نقل شده، زيارت حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )است و هيچ يك از بانوان خاندان عصمت و طهارت زيارت مخصوص از امام ندارد.
واژه ى زيارت:
واژه ي معروف و محبوب «زيارت» با توجه به مشتقات آن در معانى مختلفى به كار رفته است از آن جمله:ديدار، تمايل، آهنگ سفر،[19] و... . همة اين معانى به زائران مشاهد مشرفه و راهيان اماكن متبركه كمال انطباق را دارد زيرا زائران نخست اشتياق ديدار در دل احساس ميكنند و بعد تمايل شديد در درون خود مييابند و نهايتاً آهنگ سفر ميكنند و در آخر آرامگاه شخصيت مورد زيارت را ديدار مينمايند كه معنى اصلى زيارت و مقصود از آن در روايات همين معنى آخر است.
جايگاه زيارت در سنت:
زيارت قبر بزرگان و شخصيتهاى مذهبى ميان همه اقوام و پيروان همة اديان و مذاهب در طول قرون و اعصار رايج بوده است.
رسول اكرم ـ صلّى الله عليه و آله ـ قبر مادرش آمنه را در «ابواء» زيارت كرد، سيل اشك از ديدگاه مباركش فرو ريخت و خطاب به حاضران فرمودند: «به زيارت قبرها برويد، كه زيارت قبور، شما را به ياد مرگ مياندازد».[20]
در كتب اهل سنت احاديث فراوانى در مورد لزوم زيارت قبر رسول اكرم ـ صلّى الله عليه و آله ـ و ديگر مشاهد مشرفه در بقيع واحد آمده است كه بالغ بر يكصد حديث علامه اميني در «الغدير» از منابع مورد اعتماد روايت كرده است.[21]در منابع حديثى شيعه نيز اخبار و احاديث فراوانى در استحباب زيارت قبور اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ وارد شده است.
فضيلت زيارت حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )
از نكات شايان دقت در مورد كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )اين است كه بعد از زيارت چهارده معصوم براى هيچ يك از انبياء و اوليا، در حد زيارت حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )تحريض و ترغيب و تشويق نشده است. در روايات معتبر از سه معصوم ـ عليهم السّلام ـ براى زيارت آن حضرت ترغيب و تشويق رسيده است. جالبتر اين كه برخى از اين روايات پيش از ولادت آن حضرت وارد شده است.
پاداش زيارت حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )از زبان سه معصوم، بهشت تعيين شده و به تعبيرات ارزشمندى چون: اهل بهشت است، بهشت از آن اوست، بهشت براى او ثابت است، براى زائران آن حضرت از معصومان ـ عليهم السّلام ـ رسيده است كه به بعضى از آنها اشاره ميشود.
1. شيخ صدوق با سند صحيح از امام رضا (عليه السّلام )در فضيلت زيارت حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )روايت ميكند كه فرمودند: «من زارها فَلَهُ الجنَّة» هر كس او را زيارت كند بهشت از آن اوست.[22]
2. ابن قولويه در كتاب بسيار ارزشمند «كامل الزيارات» كه يكى از معتبرترين كتابهاي قرن چهارم است، با سند معتبر از امام جواد (عليه السّلام )روايت كرده است كه فرمودند: «من زارَ عَمّتى بِقُم فَلَهُ الجنَّة» هر كس عمهام را در قم زيارت كند، بهشت از آن اوست.[23]
3. شيخ حسن قمى در كتاب ارزشمند «تاريخ قم» از امام صادق (عليه السّلام )نقل كرده كه فرمودند: «اِنَّ زيارتَها تَعادِل الجنَّة» زيارت حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )همسنگ بهشت است.[24]
آداب زيارت
زائرين اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ قبل از تشرف به زيارت شايسته است كه نكاتى را در آداب زيارت توجه كنند.
1. در طول مسافرت از گناه و معصيت دورى كنند.
2. پس از ورود به اراضى مقدسه غسل كنند و هنگام تشرف با وضو باشند.
3. در آستانه بايستند و اذن دخول بخوانند و با خضوع و خشوع وارد شده و بعد از زيارت دو ركعت نماز بخوانند.
زيارت مأثور
يكي از ويژگيهاى حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )، ورود زياتنامه مأثور از معصوم (عليه السّلام )است، كه بعد از حضرت فاطمه زهرا ( سلام الله عليها ) او تنها بانوى بزرگوارى است كه زيارت مأثور دارد.
بانوان برجستهاى چون: آمنه بنت وهب، فاطمه بنت اسد، خديجه بنت خويلد، فاطمه ام البنين، زينب كبري، حكيمه خاتون و نرجس خاتون كه هيچ شك و ترديدى در مقام بلند و جايگاه رفيع آنها نيست، هيچكدام زيارت مأثور ندارند، و اين، نشانگر مقام بسيار والاى اين بانوى بزرگوار اسلام در ميان مخدرات اهلبيت عصمت و طهارت ـ عليهم السّلام ـ، ميباشد.
سند زيارت حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )
زيارتنامه معروف حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها ) را علامه مجلسى (ره) در دائرة المعارف بزرگ خود (بحار الانوار) اين گونه نقل فرمودنده است:
در برخى از كتب زيارات ديدم كه «على بن ابراهيم» از پدرش «ابراهيم بن هاشم» از سعد «بن سعد احوص» از حضرت على بن موسى الرضا (عليه السّلام )روايت كرده كه فرمودند: «يا سعد عندكم لنا قبر» «اى سعد! در نزد شما از ما قبرى هست». سعد ميگويد: عرض كردم: «فدايت گردم، آيا قبر فاطمه دختر موسى بن جعفر (عليه السّلام )را ميفرماييد؟» فرمودند: «آري، هر كس او را زيارت كند در حالى كه عارف به حق او باشد، بهشت از آن اوست. پس هر گاه به كنار قبر او آمدي، در نزديك سر او بايست و 34 مرتبه الله اكبر و 33 مرتبه سبحان الله و 33 مرتبه الحمد الله بگو، سپس بگو: السلام على آدم صفوة الله، السلام على نوح نبى الله... .
علامه مجلسى علاوه بر بحار الانوار در كتاب ارزشمند «تحفه الزائر» نيز اين حديث شريف را از امام رضا (عليه السّلام )به همين تعبير نقل كرده است.
اهميت تحفه الزائر در اين است كه علامه مجلسى در مقدمه آن، ملتزم شده است كه در اين كتاب فقط زيارتهايى را نقل كند كه با سند معتبر به دستش رسيده است. بعد از علامه مجلسي، پژوهشگر بزرگ، آيت الله حاج سيد حيدر كاظمي، متوفاى 1265 هـ .ق در كتاب پر ارج «عمده الزائر» زيارتنامه حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )را به شرح زير آورده است: « در برخى كتب از كتب مزار اصحاب ما (اماميه) با سند نيكو از سعد، از على بن موسى الرضا (عليه السّلام )روايت شده كه خطاب به سعد فرمودند:
«اي سعد! براى ما در نزد شما قبرى هست.» گفتم: «فدايت شوم، قبر فاطمه دختر موسى را ميفرماييد؟» فرمودند: آري، هر كه او را زيارت كند در حاليكه عارف به حق او باشد، بهشت از آن اوست.
پس هر گاه به كنار قبرايشان آمدي، در نزد سر مبارک رو به قبله بايست و 34 مرتبه الله اكبر و 33 مرتبه سبحان الله و 33 مرتبه الحمد الله بگو، سپس بگو: السلام علي آدم صفوة الله... .
ترجمة زيارت نامه حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )
سلام ميكنم به آدم: بنده ناب و برگزيده خدا، سلام ميكنم به نوح، پيام آور خدا، سلام ميكنم به ابراهيم: دوست خوب خدا، سلام ميكنم به موسي:دمساز خدا، سلام ميكنم به عيسي: روح الله، سلام ميكنم به تو اى فرستاده خدا اي كه بهترين آفريده خدايى بنده ناب و برگزيده خدا اى محمد، زاده عبدالله اى واپسين پيامآور! سلام ميكنم به تو اى پيشواى مومنان اى علي، زاده ابو طالب اى عهدهدار عهد امامت از سوى پيامبر خدا، سلام ميكنم به تو اى فاطمه اى سالار زنان جهان اسلام، سلام ميكنم به شما دو تن از فرزندزادگان پيامآور مهر اى مهتران جوانان بهشتي، سلام ميكنم به تو اى علي، زاده حسين اى بزرگ پرستندگان اى خنكاى ديده بينايان، سلام ميكنم به تو اى محمد، زاده علي اى شكافنده ژرفاى دانش از پس پيامبر، سلام ميكنم به تو جعفر، زاده محمد اي راستى پيشه؛ اى نيك رفتار؛ اى درست كردار، سلام ميكنم به تو اى موسي، زاده جعفر اى همه پاكي، اى پاك پاك، سلام ميكنم به تو اى علي،زاده موسي اى خرسند، اى مايه خرسندى سلام ميكنم به تو: اى محمد، زاده علي اى خويشتن دار سلام ميكنم به تو: اى على زاده محمد اى از هر ناپاكى پيراسته، اى پندآموز، اى درست كردار، سلام ميكنم به تو اى حسن ، زاده على و سلام ميكنم به آن كه از پى وى عهدهدار عهد امامت است خدايا! تو نيز سلام كن بر او كه روشنايى توست و چراغى كه تو برافروختهاى و دوست، دوست تو و عهدهدار عهد امامت از سوى آن كه عهدهدار عهد تو بود و رهنمون تو براى آفريدگان.
سلام ميكنم به تو اى دختر فرستاده خدا اى دختر فاطمه و خديجه اي دختر پيشواى مؤمنان اى دختر حسن و حسين اى دختر سرپرست الهى امت، اى خواهر سرپرست الهى امت، اى عمه سرپرست الهى امت اى دختر موسى بن جعفر و پيشكش تو باد مهر و افزون بخشى خداوند! سلام ميكنم به تو، و اميد ميورزم كه خدا ما و شما را در بهشت به هم بازشناساند و ما را در ميانه شما برانگيزاند و در آن آبگير كه از آن پيامآور شماست، ما را بار دهد و به آن جام كه از آن هموست، ما را بنوشاند همان كه جام گردانش على باشد، زاده ابوطالب و پيشكش همه شما باد هر چه سلام خداوند است. و از خدا ميخواهم كه شادمانى و گشايش را در شما به ما بنماياند و ما و شما را با جدّ بزرگوارتان محمد ـ صلّى الله عليه و آله ـ ، يك جا گرد آورده و بهره آشنايى با شما را از ما بازنستاند و همانا خدا سرپرستى است توانا.
من به خدا نزديكى ميجويم با مهر ورزيدنم به شما و با كناره جستنم از دشمنان شما و با سرسپردنم به خداوند و به اين شيوه بسى خرسندم بيآنكه ناباورى به خويش راه دهم و بزرگى بفروشم و به آنچه محمد ارمغان آورد، باور دارم و خشنودم.
بزرگ من،اى خدا! من، از اين رهگذر، ديدار تو را ميجويم و خرسنديات را و سراى ديگر را.
اي فاطمه! در بهشت، شفيع من باش كه نزد خدا براى شفاعت نمودن، جايگاهى ويژه داري.
خدايا! از تو ميخواهم كه زندگانيام را به رستگارى پايان بخشى و اين «حال خوش» را از من باز نستانى كه جز با دست آويختن به خداى بلند پايه بزرگ هيچ نيرو و توانى نيست خدايا! ما را پاسخ فرما و نياز ما بپذير به بزرگوارى و سرافرازيات و به مهر و بندهنوازيات! و سلام خدا بر محمد و همه خاندان او باد، سلامى سراسر مهر و تهنيت، اى هرورزترين مهرورزان!
قم و حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )در کلام بزرگان
به موجب اين كه جلالت قدر و عظمت مقام بانوى اسلام، سيّدة جليلة طاهره، حضرت فاطمة معصومه ( سلام الله عليها ) از مسلمات است و مورد هيچ گونه ابهام و اشكالى نيست، رؤساى مذهب و زعماى دين، در همة اعصار، براى آن بانوي آسمانى احترام فوق العادهاى قايل بوده و هستند و همگي در برابر آستان با عظمت و جلالش سر تعظيم فرود ميآوردند. و زيارت وى را ماية سعادت و خوشبختى دو جهان ميدانند.
حضرت امام خميني(ره)
از جمله اين اعاظم و بزرگان، رهبر كبير انقلاب اسلامى حضرت امام خميني(ره) بود كه عنايت ويژهاى به شهر قم وآستانة مقدسه داشتند و به مناسبتهاى مختلف مطالبى درباره قم اظهار فرمودندهاند كه به بعضى از آنها اشاره ميشود:
«از قم تشيع به ساير جاها رفته است. علم هم از قم به ساير جاهاى ديگر منتشر شده است. و بحمدالله شجاعت و زحمت در راه اسلام و فداكارى هم از قم منتشر شده، قم مركز همه بركات است، خدا شما قميها را براى ما حفظ كند».[25]
مرحوم آيت الله العظمي گلپايگانى (ره)
مرحوم آيت الله العظمى گلپايگانى (ره) به اين بانو احترام و ارادت خاصى داشتند و ساليان سال، نماز صبح را در مسجد بالاسر ميخواندند و بعد از نماز در كنار قبر مطهر حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )به راز و نياز ميپرداختند.
مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزي، براى رفتن به زيارت حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها ) بسيار جديت داشتند و با داشتن مرض قلب هر روزه به حرم مشرف ميشدند.[26]
شيخ عبدالجليل قزويني، مينويسد تكريم و زيارت حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )، اختصاصى به شيعه نداشت، بلكه اهل سنت و علما و دانشمندان آنان نيز به زيارت آن بانو ميرفتند و فرمايش او در اين مورد چنين است: و اهل قم به زيارت حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )روند كه ملوك و امرا و علماى حنفى و شافعى به زيارت آن تربت، تقرب نمايند.[27]
مرحوم محدث قمى ميگويد: «... و امّا از ميان فرزندان موسى بن جعفر ـ عليه السّلام ـ، افضل آنها حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها ) است كه مزار شريفش در بلده طيبه قم است. و روشنى چشم اهل قم و همه مسلمانان است، افتخارات سرزمين قم فراوان است از آن جمله آرامگاه حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله عليها )ميباشد.[28]
پاورقي
[1] . صدوق، عيون الاخبار، ج 1، ص 14؛ طبرسي، اعلام الوري، ص 302؛ طبري، امامي، دلائل الامامت، ص 309؛ اثباة الهداة، ج 3، ص 233؛ مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 396.
[2] . اصول كافي، محمد بن يعقوب كليني، انتشارات ولى عصر، تهران، 1375، ج 2، كتاب الحجة.
[3] . مستدرك سفينه، شيخ على نمازي، ج 8، ص 257.
[4] . الاِرشاد، محمد بن نعمان (مفيد)، انتشارات، ج 2، ص 242.
[5] . كتاب قم، چاپخانه مجلس، تهران، ص 213.
[6] . همان، ص 213.
[7] . كتاب قم، ص 312.
[8] . تاريخ قم، حسن قمي، چ قم، ص 213؛ بحار الانوار، ج 48، ص 290؛ اعيان الشيعه، چ بيروت، ج 8، ص 391؛ انوار المشعشعين، ج 1، ص 208.
[9] . سفينة البحار، ج 2، ص 276.
[10] . علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 6، ص 216.
[11] . قم شناسى و گردشگري، ص 292.
[12] . علامه اميني، الغدير، ج 1، ص 196.
[13] . ريا حين الشريع، ج 5، ص 35.
[14] . علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 6، ص 228.
[15] . علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 102، ص 132.
[19] . لسان العرب، ج 6، ص 110؛ ابن اثير، النهايه، چ بيروت، ج 2، ص 318؛ فخر الدين طريحي، مجمع البحرين، چ تهران، 1365، ج 3، ص 319.
[20] . كشف الارتياب، ص 480، به نقل از صحيح مسلم و سنن سنايي؛ ابن بته، تاريخ مدينه، چ قم، 1410 هـ .ق، ج1، ص 118.
[21] . علامه اميني، الغدير، اسفارات، ج 5، ص 86 ـ 129.
[22] . شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 271؛ ثواب الاعمال، شيخ صدوق، چ بيروت، ص 98.
[23] . ابن قولويه، كامل الزيارات، چ نجف، 1356، ص 324.
[24] . عن بن محمد بن حسن قمي، تاريخ قم، ترجمه عبدالملك قمي، چ تهران، 1313، ص 215.
[25] . صحيفه نور، ج 5، ص 209.
[26] . فاطمي، سيد حسين، جامع الدرر، ج 2، ص 228.
[27] . قزوينى رازي، عبدالجليل، النقض، ص 642.
[28] . شيخ عباس قمي، منتهى الآمال، ج 2، ص 273.